id
stringlengths
11
48
title
stringlengths
2
55
context
stringlengths
51
7.17k
question
stringlengths
1
359
answers
dict
PersianQuAD:fadd2bb5-57cb-4ae3-9405-560a44113169
جلال آل احمد
علی خلاقی در گفتگویی که در «اعتماد» چاپ شده، به وصیت‌نامه سیمین دانشور اشاره کرده‌است که برپایهٔ آن، لیلی ریاحی (دخترخواندهٔ سیمین دانشور) وارث ثلث اموال روانشاد دانشور و مسئول انتشار کتاب‌هایش دانسته‌است.اما خبرهای بعدی، از جمله خبر منتشرشده توسط خبرگزاری مهر در اوایل تیرماه۱۳۹۵ حاکی از آن است که جریان تبدیل خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور به «خانه ادبیات ایران» هنوز هم گرفتار بلاتکلیفی بوده و سرانجام آن مبهم است. محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آل احمد نیز در مصاحبه با خبرگزاری مهر، ضمن انتقاد از کُندی جریان مرمت و آماده‌سازی خانه مزبور، مهم‌ترین دلیل این وضعیت را ندانم‌کاری و نداشتن دانش نظری و تجربی لازم برای این قبیل کارها دانسته و در خصوص احتمال تخریب و تغییر کاربری بخشی از خانه مزبور هشدار داده‌است.پس از کش‌وقوس‌های فراوان، ۸اردیبهشت۱۳۹۷ و در زادروز سیمین دانشور، این خانه تبدیل به موزه شد.
وارث ثلث اموال سیمین دانشور کیست؟
{ "answer_start": [ 101 ], "text": [ "لیلی ریاحی" ] }
PersianQuAD:261baef0-e8fa-4168-af66-a0d518afd55a
جلال آل احمد
علی خلاقی در گفتگویی که در «اعتماد» چاپ شده، به وصیت‌نامه سیمین دانشور اشاره کرده‌است که برپایهٔ آن، لیلی ریاحی (دخترخواندهٔ سیمین دانشور) وارث ثلث اموال روانشاد دانشور و مسئول انتشار کتاب‌هایش دانسته‌است.اما خبرهای بعدی، از جمله خبر منتشرشده توسط خبرگزاری مهر در اوایل تیرماه۱۳۹۵ حاکی از آن است که جریان تبدیل خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور به «خانه ادبیات ایران» هنوز هم گرفتار بلاتکلیفی بوده و سرانجام آن مبهم است. محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آل احمد نیز در مصاحبه با خبرگزاری مهر، ضمن انتقاد از کُندی جریان مرمت و آماده‌سازی خانه مزبور، مهم‌ترین دلیل این وضعیت را ندانم‌کاری و نداشتن دانش نظری و تجربی لازم برای این قبیل کارها دانسته و در خصوص احتمال تخریب و تغییر کاربری بخشی از خانه مزبور هشدار داده‌است.پس از کش‌وقوس‌های فراوان، ۸اردیبهشت۱۳۹۷ و در زادروز سیمین دانشور، این خانه تبدیل به موزه شد.
زادروز سیمین دانشور کی است؟
{ "answer_start": [ 742 ], "text": [ "۸اردیبهشت۱۳۹۷" ] }
PersianQuAD:aa0f263b-1e4e-486d-ba38-f51b79788c3e
جلال آل احمد
علی خلاقی در گفتگویی که در «اعتماد» چاپ شده، به وصیت‌نامه سیمین دانشور اشاره کرده‌است که برپایهٔ آن، لیلی ریاحی (دخترخواندهٔ سیمین دانشور) وارث ثلث اموال روانشاد دانشور و مسئول انتشار کتاب‌هایش دانسته‌است.اما خبرهای بعدی، از جمله خبر منتشرشده توسط خبرگزاری مهر در اوایل تیرماه۱۳۹۵ حاکی از آن است که جریان تبدیل خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور به «خانه ادبیات ایران» هنوز هم گرفتار بلاتکلیفی بوده و سرانجام آن مبهم است. محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آل احمد نیز در مصاحبه با خبرگزاری مهر، ضمن انتقاد از کُندی جریان مرمت و آماده‌سازی خانه مزبور، مهم‌ترین دلیل این وضعیت را ندانم‌کاری و نداشتن دانش نظری و تجربی لازم برای این قبیل کارها دانسته و در خصوص احتمال تخریب و تغییر کاربری بخشی از خانه مزبور هشدار داده‌است.پس از کش‌وقوس‌های فراوان، ۸اردیبهشت۱۳۹۷ و در زادروز سیمین دانشور، این خانه تبدیل به موزه شد.
مسئول انتشار کتاب‌های سیمین دانشور کیست؟
{ "answer_start": [ 101 ], "text": [ "لیلی ریاحی" ] }
PersianQuAD:ac0ccfa1-ed23-406f-ade3-2a86a9b7e082
جلال آل احمد
علی خلاقی در گفتگویی که در «اعتماد» چاپ شده، به وصیت‌نامه سیمین دانشور اشاره کرده‌است که برپایهٔ آن، لیلی ریاحی (دخترخواندهٔ سیمین دانشور) وارث ثلث اموال روانشاد دانشور و مسئول انتشار کتاب‌هایش دانسته‌است.اما خبرهای بعدی، از جمله خبر منتشرشده توسط خبرگزاری مهر در اوایل تیرماه۱۳۹۵ حاکی از آن است که جریان تبدیل خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور به «خانه ادبیات ایران» هنوز هم گرفتار بلاتکلیفی بوده و سرانجام آن مبهم است. محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آل احمد نیز در مصاحبه با خبرگزاری مهر، ضمن انتقاد از کُندی جریان مرمت و آماده‌سازی خانه مزبور، مهم‌ترین دلیل این وضعیت را ندانم‌کاری و نداشتن دانش نظری و تجربی لازم برای این قبیل کارها دانسته و در خصوص احتمال تخریب و تغییر کاربری بخشی از خانه مزبور هشدار داده‌است.پس از کش‌وقوس‌های فراوان، ۸اردیبهشت۱۳۹۷ و در زادروز سیمین دانشور، این خانه تبدیل به موزه شد.
نام دخرخوانده‌ی سیمین دانشور چیست؟
{ "answer_start": [ 101 ], "text": [ "لیلی ریاحی" ] }
PersianQuAD:bbcb1ce0-dbd9-4a91-9b95-2d5969f440b4
جلال آل احمد
به‌طورکلی نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر، حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزّه‌طلب، حادثه‌آفرین، فشرده، کوتاه، بریده، و درعین‌حال بلیغ است. نثر وی به‌طورخاص در مقالات، سنگین، گزارشی و روزنامه‌نگارانه است. آل احمد دارای نثری برون‌گرا است؛ یعنی نثرش برخلاف نثر صادق هدایت، در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیت‌ها نیست. آل احمد، با استفاده از دو عاملِ نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی به نثر خاص خود دست یافته‌است. آل احمد کوشیده تا در نثر خود، تا آنجا که امکان داشته، افعال، حروف اضافه، مضافٌ‌الیهها، دنبالهٔ ضرب‌المثلها و خلاصه هرآنچه را که ممکن بوده‌است حذف کند. حذف بسیاری از بخش‌های جمله باعث شده نثر آل احمد ضرب‌آهنگی تند و شتاب‌زده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم‌نظیر داشت و این ویژگی در نامه‌های او به‌اوج می‌رسد. از ویژگی‌های دیگر نثر جلال آل احمد می‌توان به نیمه رهاکردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشه‌ها و استفاده از علامت «...» به‌جای آن‌ها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشته‌ها و ضرب‌آهنگ سریعِ آن‌هاست.
نثر برون گرا چیست؟
{ "answer_start": [ 289 ], "text": [ "در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیت‌ها نیست." ] }
PersianQuAD:e6930ca7-cc6d-4f0a-94a5-5eb5b6cbffee
جلال آل احمد
به‌طورکلی نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر، حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزّه‌طلب، حادثه‌آفرین، فشرده، کوتاه، بریده، و درعین‌حال بلیغ است. نثر وی به‌طورخاص در مقالات، سنگین، گزارشی و روزنامه‌نگارانه است. آل احمد دارای نثری برون‌گرا است؛ یعنی نثرش برخلاف نثر صادق هدایت، در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیت‌ها نیست. آل احمد، با استفاده از دو عاملِ نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی به نثر خاص خود دست یافته‌است. آل احمد کوشیده تا در نثر خود، تا آنجا که امکان داشته، افعال، حروف اضافه، مضافٌ‌الیهها، دنبالهٔ ضرب‌المثلها و خلاصه هرآنچه را که ممکن بوده‌است حذف کند. حذف بسیاری از بخش‌های جمله باعث شده نثر آل احمد ضرب‌آهنگی تند و شتاب‌زده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم‌نظیر داشت و این ویژگی در نامه‌های او به‌اوج می‌رسد. از ویژگی‌های دیگر نثر جلال آل احمد می‌توان به نیمه رهاکردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشه‌ها و استفاده از علامت «...» به‌جای آن‌ها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشته‌ها و ضرب‌آهنگ سریعِ آن‌هاست.
نثر جلال ال احمد در مقالات چگونه است؟
{ "answer_start": [ 159 ], "text": [ "ثر وی به‌طورخاص در مقالات، سنگین، گزارشی و روزنامه‌نگارانه است" ] }
PersianQuAD:bdb251bf-cd90-4e5a-9920-dde0d5f96c5a
جلال آل احمد
به‌طورکلی نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر، حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزّه‌طلب، حادثه‌آفرین، فشرده، کوتاه، بریده، و درعین‌حال بلیغ است. نثر وی به‌طورخاص در مقالات، سنگین، گزارشی و روزنامه‌نگارانه است. آل احمد دارای نثری برون‌گرا است؛ یعنی نثرش برخلاف نثر صادق هدایت، در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیت‌ها نیست. آل احمد، با استفاده از دو عاملِ نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی به نثر خاص خود دست یافته‌است. آل احمد کوشیده تا در نثر خود، تا آنجا که امکان داشته، افعال، حروف اضافه، مضافٌ‌الیهها، دنبالهٔ ضرب‌المثلها و خلاصه هرآنچه را که ممکن بوده‌است حذف کند. حذف بسیاری از بخش‌های جمله باعث شده نثر آل احمد ضرب‌آهنگی تند و شتاب‌زده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم‌نظیر داشت و این ویژگی در نامه‌های او به‌اوج می‌رسد. از ویژگی‌های دیگر نثر جلال آل احمد می‌توان به نیمه رهاکردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشه‌ها و استفاده از علامت «...» به‌جای آن‌ها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشته‌ها و ضرب‌آهنگ سریعِ آن‌هاست.
جلال ال احمد چگونه نثری دارد؟
{ "answer_start": [ 223 ], "text": [ "آل احمد دارای نثری برون‌گرا است؛" ] }
PersianQuAD:e5241270-084c-489e-a399-d427b0f29a21
جلال آل احمد
به‌طورکلی نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر، حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزّه‌طلب، حادثه‌آفرین، فشرده، کوتاه، بریده، و درعین‌حال بلیغ است. نثر وی به‌طورخاص در مقالات، سنگین، گزارشی و روزنامه‌نگارانه است. آل احمد دارای نثری برون‌گرا است؛ یعنی نثرش برخلاف نثر صادق هدایت، در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیت‌ها نیست. آل احمد، با استفاده از دو عاملِ نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی به نثر خاص خود دست یافته‌است. آل احمد کوشیده تا در نثر خود، تا آنجا که امکان داشته، افعال، حروف اضافه، مضافٌ‌الیهها، دنبالهٔ ضرب‌المثلها و خلاصه هرآنچه را که ممکن بوده‌است حذف کند. حذف بسیاری از بخش‌های جمله باعث شده نثر آل احمد ضرب‌آهنگی تند و شتاب‌زده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم‌نظیر داشت و این ویژگی در نامه‌های او به‌اوج می‌رسد. از ویژگی‌های دیگر نثر جلال آل احمد می‌توان به نیمه رهاکردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشه‌ها و استفاده از علامت «...» به‌جای آن‌ها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشته‌ها و ضرب‌آهنگ سریعِ آن‌هاست.
نثر جلال ال احمد چه ویژگی هایی دارد؟
{ "answer_start": [ 10 ], "text": [ "نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر، حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزّه‌طلب، حادثه‌آفرین، فشرده، کوتاه، بریده، و درعین‌حال بلیغ است" ] }
PersianQuAD:5e370753-cfdc-4176-8147-06fa817ddfea
جلال آل احمد
به‌طورکلی نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر، حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزّه‌طلب، حادثه‌آفرین، فشرده، کوتاه، بریده، و درعین‌حال بلیغ است. نثر وی به‌طورخاص در مقالات، سنگین، گزارشی و روزنامه‌نگارانه است. آل احمد دارای نثری برون‌گرا است؛ یعنی نثرش برخلاف نثر صادق هدایت، در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیت‌ها نیست. آل احمد، با استفاده از دو عاملِ نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی به نثر خاص خود دست یافته‌است. آل احمد کوشیده تا در نثر خود، تا آنجا که امکان داشته، افعال، حروف اضافه، مضافٌ‌الیهها، دنبالهٔ ضرب‌المثلها و خلاصه هرآنچه را که ممکن بوده‌است حذف کند. حذف بسیاری از بخش‌های جمله باعث شده نثر آل احمد ضرب‌آهنگی تند و شتاب‌زده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم‌نظیر داشت و این ویژگی در نامه‌های او به‌اوج می‌رسد. از ویژگی‌های دیگر نثر جلال آل احمد می‌توان به نیمه رهاکردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشه‌ها و استفاده از علامت «...» به‌جای آن‌ها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشته‌ها و ضرب‌آهنگ سریعِ آن‌هاست.
ال احمد چگونه به نثر خاص دست یافته است؟
{ "answer_start": [ 329 ], "text": [ "آل احمد، با استفاده از دو عاملِ نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی به نثر خاص خود دست یافته‌است." ] }
PersianQuAD:f2841141-0b48-4d3f-987b-1dd1d653aec3
آژانس امنیت ملی
پس از تجزیه بخش رمزنگاری ارتش (MI-8) در سال ۱۹۱۹ (میلادی) حکومت فدرال ایالات متحده آمریکا "اداره سایفر" را بنیان‌گذاری کرد که به نام "اتاق سیاه" شناخته می‌شود. اتاق سیاه، نخستین سازمان رمزنگاری آمریکا در دوران صلح بود. بودجه اتاق سیاه، به صورت مشترک از سوی نیروی زمینی و وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا تامین می‌شد و به صورت پنهانی در نیویورک به عنوان یک شرکت کد تجاری کار می‌کرد و در حقیقت نیز، کدهایی را با اهداف تجاری فروخت. اما مأموریت واقعی آن، رمزگشایی ارتباطات (بیشتر دیپلماتیک) دیگر ملت‌ها بود. چشمگیرترین موفقیت شناخته‌شده آن، کنفرانس نیروی دریایی واشینگتن بود که با رمزگشایی ارتباطات بسیاری از نمایندگان خارجی در کنفرانس (بیشتر از همه، ژاپنی‌ها) به مذاکره کنندگان آمریکایی کمک کرد. اتاق سیاه، با موفقیت، وسترن یونیون، بزرگترین شرکت تلگراف آمریکایی در آن هنگام و چندین شرکت ارتباطی دیگر را متقاعد کرد که به صورت غیرقانونی به اتاق سیاه، اجازه رهگیری کابل‌های ارتباطات سفارت و کنسولگری‌های خارجی را بدهند. خیلی زود بیشتر این شرکت‌ها به شکل علنی، همکاری خود را قطع کردند.
اداره سایفر در چه سالی بنیان‌گذاری شد؟
{ "answer_start": [ 44 ], "text": [ "۱۹۱۹" ] }
PersianQuAD:0552cd9b-a118-46f5-a77c-6f8e86924912
آژانس امنیت ملی
پس از تجزیه بخش رمزنگاری ارتش (MI-8) در سال ۱۹۱۹ (میلادی) حکومت فدرال ایالات متحده آمریکا "اداره سایفر" را بنیان‌گذاری کرد که به نام "اتاق سیاه" شناخته می‌شود. اتاق سیاه، نخستین سازمان رمزنگاری آمریکا در دوران صلح بود. بودجه اتاق سیاه، به صورت مشترک از سوی نیروی زمینی و وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا تامین می‌شد و به صورت پنهانی در نیویورک به عنوان یک شرکت کد تجاری کار می‌کرد و در حقیقت نیز، کدهایی را با اهداف تجاری فروخت. اما مأموریت واقعی آن، رمزگشایی ارتباطات (بیشتر دیپلماتیک) دیگر ملت‌ها بود. چشمگیرترین موفقیت شناخته‌شده آن، کنفرانس نیروی دریایی واشینگتن بود که با رمزگشایی ارتباطات بسیاری از نمایندگان خارجی در کنفرانس (بیشتر از همه، ژاپنی‌ها) به مذاکره کنندگان آمریکایی کمک کرد. اتاق سیاه، با موفقیت، وسترن یونیون، بزرگترین شرکت تلگراف آمریکایی در آن هنگام و چندین شرکت ارتباطی دیگر را متقاعد کرد که به صورت غیرقانونی به اتاق سیاه، اجازه رهگیری کابل‌های ارتباطات سفارت و کنسولگری‌های خارجی را بدهند. خیلی زود بیشتر این شرکت‌ها به شکل علنی، همکاری خود را قطع کردند.
بزرگترین شرکت تلگراف آمریکایی چه نام دارد؟
{ "answer_start": [ 719 ], "text": [ "وسترن یونیون" ] }
PersianQuAD:da05690b-3dfc-4fe8-8ce6-155a7b1451bf
آژانس امنیت ملی
پس از تجزیه بخش رمزنگاری ارتش (MI-8) در سال ۱۹۱۹ (میلادی) حکومت فدرال ایالات متحده آمریکا "اداره سایفر" را بنیان‌گذاری کرد که به نام "اتاق سیاه" شناخته می‌شود. اتاق سیاه، نخستین سازمان رمزنگاری آمریکا در دوران صلح بود. بودجه اتاق سیاه، به صورت مشترک از سوی نیروی زمینی و وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا تامین می‌شد و به صورت پنهانی در نیویورک به عنوان یک شرکت کد تجاری کار می‌کرد و در حقیقت نیز، کدهایی را با اهداف تجاری فروخت. اما مأموریت واقعی آن، رمزگشایی ارتباطات (بیشتر دیپلماتیک) دیگر ملت‌ها بود. چشمگیرترین موفقیت شناخته‌شده آن، کنفرانس نیروی دریایی واشینگتن بود که با رمزگشایی ارتباطات بسیاری از نمایندگان خارجی در کنفرانس (بیشتر از همه، ژاپنی‌ها) به مذاکره کنندگان آمریکایی کمک کرد. اتاق سیاه، با موفقیت، وسترن یونیون، بزرگترین شرکت تلگراف آمریکایی در آن هنگام و چندین شرکت ارتباطی دیگر را متقاعد کرد که به صورت غیرقانونی به اتاق سیاه، اجازه رهگیری کابل‌های ارتباطات سفارت و کنسولگری‌های خارجی را بدهند. خیلی زود بیشتر این شرکت‌ها به شکل علنی، همکاری خود را قطع کردند.
هدف واقعی از اتاق سیاه چه بود؟
{ "answer_start": [ 455 ], "text": [ "رمزگشایی ارتباطات (بیشتر دیپلماتیک)" ] }
PersianQuAD:90e40d95-7d5f-478f-bf67-ef2da95f809e
آژانس امنیت ملی
پس از تجزیه بخش رمزنگاری ارتش (MI-8) در سال ۱۹۱۹ (میلادی) حکومت فدرال ایالات متحده آمریکا "اداره سایفر" را بنیان‌گذاری کرد که به نام "اتاق سیاه" شناخته می‌شود. اتاق سیاه، نخستین سازمان رمزنگاری آمریکا در دوران صلح بود. بودجه اتاق سیاه، به صورت مشترک از سوی نیروی زمینی و وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا تامین می‌شد و به صورت پنهانی در نیویورک به عنوان یک شرکت کد تجاری کار می‌کرد و در حقیقت نیز، کدهایی را با اهداف تجاری فروخت. اما مأموریت واقعی آن، رمزگشایی ارتباطات (بیشتر دیپلماتیک) دیگر ملت‌ها بود. چشمگیرترین موفقیت شناخته‌شده آن، کنفرانس نیروی دریایی واشینگتن بود که با رمزگشایی ارتباطات بسیاری از نمایندگان خارجی در کنفرانس (بیشتر از همه، ژاپنی‌ها) به مذاکره کنندگان آمریکایی کمک کرد. اتاق سیاه، با موفقیت، وسترن یونیون، بزرگترین شرکت تلگراف آمریکایی در آن هنگام و چندین شرکت ارتباطی دیگر را متقاعد کرد که به صورت غیرقانونی به اتاق سیاه، اجازه رهگیری کابل‌های ارتباطات سفارت و کنسولگری‌های خارجی را بدهند. خیلی زود بیشتر این شرکت‌ها به شکل علنی، همکاری خود را قطع کردند.
نیروی زمینی و وزارت امورخارجه آمریکا بودجه کدام سازمان را تامین می‌کردند؟
{ "answer_start": [ 225 ], "text": [ "اتاق سیاه" ] }
PersianQuAD:1fb9acd9-4470-462b-9721-ca0413fcf1ac
آژانس امنیت ملی
پس از تجزیه بخش رمزنگاری ارتش (MI-8) در سال ۱۹۱۹ (میلادی) حکومت فدرال ایالات متحده آمریکا "اداره سایفر" را بنیان‌گذاری کرد که به نام "اتاق سیاه" شناخته می‌شود. اتاق سیاه، نخستین سازمان رمزنگاری آمریکا در دوران صلح بود. بودجه اتاق سیاه، به صورت مشترک از سوی نیروی زمینی و وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا تامین می‌شد و به صورت پنهانی در نیویورک به عنوان یک شرکت کد تجاری کار می‌کرد و در حقیقت نیز، کدهایی را با اهداف تجاری فروخت. اما مأموریت واقعی آن، رمزگشایی ارتباطات (بیشتر دیپلماتیک) دیگر ملت‌ها بود. چشمگیرترین موفقیت شناخته‌شده آن، کنفرانس نیروی دریایی واشینگتن بود که با رمزگشایی ارتباطات بسیاری از نمایندگان خارجی در کنفرانس (بیشتر از همه، ژاپنی‌ها) به مذاکره کنندگان آمریکایی کمک کرد. اتاق سیاه، با موفقیت، وسترن یونیون، بزرگترین شرکت تلگراف آمریکایی در آن هنگام و چندین شرکت ارتباطی دیگر را متقاعد کرد که به صورت غیرقانونی به اتاق سیاه، اجازه رهگیری کابل‌های ارتباطات سفارت و کنسولگری‌های خارجی را بدهند. خیلی زود بیشتر این شرکت‌ها به شکل علنی، همکاری خود را قطع کردند.
اولین سازمان رمزنگاری آمریکا در دوران صلح چه نام داشت؟
{ "answer_start": [ 134 ], "text": [ "اتاق سیاه" ] }
PersianQuAD:66e5ecf7-fd95-46e2-b624-34484165844f
شطرنج
هم زنان و هم مردان امکان کسب عنوان قهرمانی شطرنج جهان و دریافت درجات استادی را دارند و تورنمنت‌های شطرنج اغلب بدون محدودیت جنسیتی و سنّی برگزار می‌شوند، اما درجات و عناوین مخصوصی هم برای شطرنج‌بازان زن در نظر گرفته شده که دریافت آن‌ها شرایط آسان‌تری دارد و مسابقهٔ قهرمانی شطرنج زنان جهان هم برای تعیین بهترین بانوی شطرنج‌باز دنیا برگزار می‌شود. فیده همچنین مسابقات قهرمانی جهان را برای رده‌های سنّی مختلف و به‌طور جداگانه برای دختران و پسران برگزار می‌کند و درجات استادبزرگی مخصوصی را هم به بهترین طراحان و حل‌کنندگان مسائل شطرنج اهدا می‌کند.
دریافت درجات و عناوین مخصوص کدام جنسیت شرایط ساده‌تری دارد؟
{ "answer_start": [ 187 ], "text": [ "شطرنج‌بازان زن" ] }
PersianQuAD:11542b48-8c92-4114-8b22-469e8522eada
شطرنج
هم زنان و هم مردان امکان کسب عنوان قهرمانی شطرنج جهان و دریافت درجات استادی را دارند و تورنمنت‌های شطرنج اغلب بدون محدودیت جنسیتی و سنّی برگزار می‌شوند، اما درجات و عناوین مخصوصی هم برای شطرنج‌بازان زن در نظر گرفته شده که دریافت آن‌ها شرایط آسان‌تری دارد و مسابقهٔ قهرمانی شطرنج زنان جهان هم برای تعیین بهترین بانوی شطرنج‌باز دنیا برگزار می‌شود. فیده همچنین مسابقات قهرمانی جهان را برای رده‌های سنّی مختلف و به‌طور جداگانه برای دختران و پسران برگزار می‌کند و درجات استادبزرگی مخصوصی را هم به بهترین طراحان و حل‌کنندگان مسائل شطرنج اهدا می‌کند.
دلیل برگزاری مسابقه قهرمانی شطرنج زنان جهان چیست؟
{ "answer_start": [ 297 ], "text": [ "تعیین بهترین بانوی شطرنج‌باز دنیا" ] }
PersianQuAD:1ab75c93-f3e0-424b-84e9-940ceb2aa768
شطرنج
هم زنان و هم مردان امکان کسب عنوان قهرمانی شطرنج جهان و دریافت درجات استادی را دارند و تورنمنت‌های شطرنج اغلب بدون محدودیت جنسیتی و سنّی برگزار می‌شوند، اما درجات و عناوین مخصوصی هم برای شطرنج‌بازان زن در نظر گرفته شده که دریافت آن‌ها شرایط آسان‌تری دارد و مسابقهٔ قهرمانی شطرنج زنان جهان هم برای تعیین بهترین بانوی شطرنج‌باز دنیا برگزار می‌شود. فیده همچنین مسابقات قهرمانی جهان را برای رده‌های سنّی مختلف و به‌طور جداگانه برای دختران و پسران برگزار می‌کند و درجات استادبزرگی مخصوصی را هم به بهترین طراحان و حل‌کنندگان مسائل شطرنج اهدا می‌کند.
اغلب تورنمنت‌های شطرنج با چه محدودیت‌هایی برگزار می‌شوند؟
{ "answer_start": [ 110 ], "text": [ "بدون محدودیت جنسیتی و سنّی" ] }
PersianQuAD:b8cdf5fc-2291-4ad9-8735-b613a1ca3895
شطرنج
هم زنان و هم مردان امکان کسب عنوان قهرمانی شطرنج جهان و دریافت درجات استادی را دارند و تورنمنت‌های شطرنج اغلب بدون محدودیت جنسیتی و سنّی برگزار می‌شوند، اما درجات و عناوین مخصوصی هم برای شطرنج‌بازان زن در نظر گرفته شده که دریافت آن‌ها شرایط آسان‌تری دارد و مسابقهٔ قهرمانی شطرنج زنان جهان هم برای تعیین بهترین بانوی شطرنج‌باز دنیا برگزار می‌شود. فیده همچنین مسابقات قهرمانی جهان را برای رده‌های سنّی مختلف و به‌طور جداگانه برای دختران و پسران برگزار می‌کند و درجات استادبزرگی مخصوصی را هم به بهترین طراحان و حل‌کنندگان مسائل شطرنج اهدا می‌کند.
فیده درجات استادبزرگی را برای چه کسانی در نظر گرفته است؟
{ "answer_start": [ 492 ], "text": [ "بهترین طراحان و حل‌کنندگان مسائل شطرنج" ] }
PersianQuAD:e9c26346-0040-48a5-a4d7-6f2922bb2dd2
شطرنج
هم زنان و هم مردان امکان کسب عنوان قهرمانی شطرنج جهان و دریافت درجات استادی را دارند و تورنمنت‌های شطرنج اغلب بدون محدودیت جنسیتی و سنّی برگزار می‌شوند، اما درجات و عناوین مخصوصی هم برای شطرنج‌بازان زن در نظر گرفته شده که دریافت آن‌ها شرایط آسان‌تری دارد و مسابقهٔ قهرمانی شطرنج زنان جهان هم برای تعیین بهترین بانوی شطرنج‌باز دنیا برگزار می‌شود. فیده همچنین مسابقات قهرمانی جهان را برای رده‌های سنّی مختلف و به‌طور جداگانه برای دختران و پسران برگزار می‌کند و درجات استادبزرگی مخصوصی را هم به بهترین طراحان و حل‌کنندگان مسائل شطرنج اهدا می‌کند.
چه کسانی قادر به کسب درجات استادی شطرنج هستند؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "هم زنان و هم مردان" ] }
PersianQuAD:0467ab64-a548-499b-9296-01f22ed830d7
شطرنج
هم زنان و هم مردان امکان کسب عنوان قهرمانی شطرنج جهان و دریافت درجات استادی را دارند و تورنمنت‌های شطرنج اغلب بدون محدودیت جنسیتی و سنّی برگزار می‌شوند، اما درجات و عناوین مخصوصی هم برای شطرنج‌بازان زن در نظر گرفته شده که دریافت آن‌ها شرایط آسان‌تری دارد و مسابقهٔ قهرمانی شطرنج زنان جهان هم برای تعیین بهترین بانوی شطرنج‌باز دنیا برگزار می‌شود. فیده همچنین مسابقات قهرمانی جهان را برای رده‌های سنّی مختلف و به‌طور جداگانه برای دختران و پسران برگزار می‌کند و درجات استادبزرگی مخصوصی را هم به بهترین طراحان و حل‌کنندگان مسائل شطرنج اهدا می‌کند.
کدام سازمان برگزارکننده مسابقات جهانی شطرنج است؟
{ "answer_start": [ 346 ], "text": [ "فیده" ] }
PersianQuAD:1054141d-872d-4aaa-8882-a85b7c3676b8
شطرنج
فیل یا پیل، یکی از مهره‌های شطرنج است که می‌تواند به صورت مورب تا هر خانه‌ای که بخواهد، حرکت کند. هیچ‌گاه رنگ خانه‌هایی که فیل بر آن‌ها قرار می‌گیرد، تغییر نمی‌کند. برای نمونه، اگر این مهره از آغاز بازی بر خانهٔ تیره قرار گرفته‌باشد، هیچ‌گاه نمی‌تواند بر خانه‌ای روشن قرارگیرد. امکان مسدود شدن مسیر فیل توسط مهره‌های دیگر وجوددارد. مسیر این مهره مانند مهره‌های دیگر با گرفتن مهره‌های حریف مسدود می‌شود.در آغاز بازی، هر بازیکن دارای ۲ فیل است که یکی بر خانهٔ روشن و دیگری بر خانهٔ تیره قرار دارد. فیل به طور معمول با اسب هم ارزش است اما دو فیل معمولا یک برتری در برابر اسب و فیل یا دو اسب است و همکاری دو فیل و کنترل خوب آن‌ها، تهدید بزرگی برای مهره‌های حریف محسوب می‌شود. ارزش نسبی این مهره به‌میزان ارزش نسبی اسب است و ارزش آن از شاه، وزیر و رخ کم‌تر است. به فیلی که سربازی در جهت حرکت آن قرار گرفته و راه آن را مسدود کرده‌باشد، «فیل بد» می‌گویند.
به فیلی که سربازی در جهت حرکتش قرار گرفته چه می‌گویند؟
{ "answer_start": [ 831 ], "text": [ "فیل بد" ] }
PersianQuAD:96544adb-b3da-4fb9-96fc-eb3474ce8266
شطرنج
فیل یا پیل، یکی از مهره‌های شطرنج است که می‌تواند به صورت مورب تا هر خانه‌ای که بخواهد، حرکت کند. هیچ‌گاه رنگ خانه‌هایی که فیل بر آن‌ها قرار می‌گیرد، تغییر نمی‌کند. برای نمونه، اگر این مهره از آغاز بازی بر خانهٔ تیره قرار گرفته‌باشد، هیچ‌گاه نمی‌تواند بر خانه‌ای روشن قرارگیرد. امکان مسدود شدن مسیر فیل توسط مهره‌های دیگر وجوددارد. مسیر این مهره مانند مهره‌های دیگر با گرفتن مهره‌های حریف مسدود می‌شود.در آغاز بازی، هر بازیکن دارای ۲ فیل است که یکی بر خانهٔ روشن و دیگری بر خانهٔ تیره قرار دارد. فیل به طور معمول با اسب هم ارزش است اما دو فیل معمولا یک برتری در برابر اسب و فیل یا دو اسب است و همکاری دو فیل و کنترل خوب آن‌ها، تهدید بزرگی برای مهره‌های حریف محسوب می‌شود. ارزش نسبی این مهره به‌میزان ارزش نسبی اسب است و ارزش آن از شاه، وزیر و رخ کم‌تر است. به فیلی که سربازی در جهت حرکت آن قرار گرفته و راه آن را مسدود کرده‌باشد، «فیل بد» می‌گویند.
در آغاز بازی هر بازیکن دارای چند فیل است؟
{ "answer_start": [ 432 ], "text": [ "۲" ] }
PersianQuAD:be3c63c5-397a-461a-ae7c-fc03b1bae118
شطرنج
فیل یا پیل، یکی از مهره‌های شطرنج است که می‌تواند به صورت مورب تا هر خانه‌ای که بخواهد، حرکت کند. هیچ‌گاه رنگ خانه‌هایی که فیل بر آن‌ها قرار می‌گیرد، تغییر نمی‌کند. برای نمونه، اگر این مهره از آغاز بازی بر خانهٔ تیره قرار گرفته‌باشد، هیچ‌گاه نمی‌تواند بر خانه‌ای روشن قرارگیرد. امکان مسدود شدن مسیر فیل توسط مهره‌های دیگر وجوددارد. مسیر این مهره مانند مهره‌های دیگر با گرفتن مهره‌های حریف مسدود می‌شود.در آغاز بازی، هر بازیکن دارای ۲ فیل است که یکی بر خانهٔ روشن و دیگری بر خانهٔ تیره قرار دارد. فیل به طور معمول با اسب هم ارزش است اما دو فیل معمولا یک برتری در برابر اسب و فیل یا دو اسب است و همکاری دو فیل و کنترل خوب آن‌ها، تهدید بزرگی برای مهره‌های حریف محسوب می‌شود. ارزش نسبی این مهره به‌میزان ارزش نسبی اسب است و ارزش آن از شاه، وزیر و رخ کم‌تر است. به فیلی که سربازی در جهت حرکت آن قرار گرفته و راه آن را مسدود کرده‌باشد، «فیل بد» می‌گویند.
فیل به صورت معمول با چه چیزی هم ارزش است؟
{ "answer_start": [ 516 ], "text": [ "اسب" ] }
PersianQuAD:01a1bf67-a401-4ee2-b694-cb8ee102e08b
شطرنج
فیل یا پیل، یکی از مهره‌های شطرنج است که می‌تواند به صورت مورب تا هر خانه‌ای که بخواهد، حرکت کند. هیچ‌گاه رنگ خانه‌هایی که فیل بر آن‌ها قرار می‌گیرد، تغییر نمی‌کند. برای نمونه، اگر این مهره از آغاز بازی بر خانهٔ تیره قرار گرفته‌باشد، هیچ‌گاه نمی‌تواند بر خانه‌ای روشن قرارگیرد. امکان مسدود شدن مسیر فیل توسط مهره‌های دیگر وجوددارد. مسیر این مهره مانند مهره‌های دیگر با گرفتن مهره‌های حریف مسدود می‌شود.در آغاز بازی، هر بازیکن دارای ۲ فیل است که یکی بر خانهٔ روشن و دیگری بر خانهٔ تیره قرار دارد. فیل به طور معمول با اسب هم ارزش است اما دو فیل معمولا یک برتری در برابر اسب و فیل یا دو اسب است و همکاری دو فیل و کنترل خوب آن‌ها، تهدید بزرگی برای مهره‌های حریف محسوب می‌شود. ارزش نسبی این مهره به‌میزان ارزش نسبی اسب است و ارزش آن از شاه، وزیر و رخ کم‌تر است. به فیلی که سربازی در جهت حرکت آن قرار گرفته و راه آن را مسدود کرده‌باشد، «فیل بد» می‌گویند.
فیل در شطرنج به چه صورتی می تواند حرکت کند؟
{ "answer_start": [ 58 ], "text": [ "مورب" ] }
PersianQuAD:ac1e780a-27fa-4f49-9cab-64c2fc969f74
شطرنج
شاه مهم‌ترین و یکی از ضعیف‌ترین مهره‌های شطرنج است و فقط می‌تواند یک خانه به همهٔ جهات (بالا، پایین، راست، چپ و جهات مورب) حرکت کند. اگر به شاه کیش داده‌شود، شاه بلافاصله باید به خانه‌ای امن در صفحهٔ شطرنج برود و اگر این کار امکان‌پذیر نباشد، شاه بازی را باخته‌است. شاه نمی‌تواند به خانه‌هایی که مهره‌های حریف می‌توانند به آن حمله‌ور شوند، جابه‌جا شود. این مهره قابلیت گرفتن مهره‌های حریف را نیز دارد. اگر شاه با گرفتن مهره‌ای مورد حملهٔ مهره‌ای دیگر قرار بگیرد، اجازهٔ گرفتن آن مهره را ندارد.اگر شاه مورد حملهٔ یکی از مهره‌های حریف قرار گیرد، اصطلاحاً می‌گوییم که شاه کیش شده‌است. این مهره برای خارج شدن از منطقهٔ کیش سه راه دارد: نخست این که به خانه‌ای امن در صفحه حرکت کند. دوم این‌که مهره‌ای خودی جلوِ منطقهٔ کیش قرار گیرد و از کیش حریف جلوگیری کند. سوم این‌که مهره‌ای خودی، مهرهٔ حمله‌ور شده به شاه را بزند. اگر شاه نتواند از موقعیت کیش خارج شود، اصطلاحاً می‌گویند که شاه کیش مات شده‌است و بازی را باخته‌است. همچینی اگر شاه خانه ای برای رفتن نداشته باشد و هیچ مهرهٔ دیگری هم توانایی حرکت نداشته باشد بازی مساوی است و به این وضعیت پات میگوییم.
مهره شاه چند خانه می‌تواند حرکت کند؟
{ "answer_start": [ 66 ], "text": [ "یک" ] }
PersianQuAD:b025cd8e-0288-4dd0-b831-9dcde00da4fe
شطرنج
شاه مهم‌ترین و یکی از ضعیف‌ترین مهره‌های شطرنج است و فقط می‌تواند یک خانه به همهٔ جهات (بالا، پایین، راست، چپ و جهات مورب) حرکت کند. اگر به شاه کیش داده‌شود، شاه بلافاصله باید به خانه‌ای امن در صفحهٔ شطرنج برود و اگر این کار امکان‌پذیر نباشد، شاه بازی را باخته‌است. شاه نمی‌تواند به خانه‌هایی که مهره‌های حریف می‌توانند به آن حمله‌ور شوند، جابه‌جا شود. این مهره قابلیت گرفتن مهره‌های حریف را نیز دارد. اگر شاه با گرفتن مهره‌ای مورد حملهٔ مهره‌ای دیگر قرار بگیرد، اجازهٔ گرفتن آن مهره را ندارد.اگر شاه مورد حملهٔ یکی از مهره‌های حریف قرار گیرد، اصطلاحاً می‌گوییم که شاه کیش شده‌است. این مهره برای خارج شدن از منطقهٔ کیش سه راه دارد: نخست این که به خانه‌ای امن در صفحه حرکت کند. دوم این‌که مهره‌ای خودی جلوِ منطقهٔ کیش قرار گیرد و از کیش حریف جلوگیری کند. سوم این‌که مهره‌ای خودی، مهرهٔ حمله‌ور شده به شاه را بزند. اگر شاه نتواند از موقعیت کیش خارج شود، اصطلاحاً می‌گویند که شاه کیش مات شده‌است و بازی را باخته‌است. همچینی اگر شاه خانه ای برای رفتن نداشته باشد و هیچ مهرهٔ دیگری هم توانایی حرکت نداشته باشد بازی مساوی است و به این وضعیت پات میگوییم.
اگر شاه مورد حمله‌ی مهره‌های حریف قرار گیرد اصطلاحا چه گفته می‌شود؟
{ "answer_start": [ 569 ], "text": [ "کیش" ] }
PersianQuAD:2e738c38-fd5c-457b-8e3e-6dfe1a63ab45
شطرنج
شاه مهم‌ترین و یکی از ضعیف‌ترین مهره‌های شطرنج است و فقط می‌تواند یک خانه به همهٔ جهات (بالا، پایین، راست، چپ و جهات مورب) حرکت کند. اگر به شاه کیش داده‌شود، شاه بلافاصله باید به خانه‌ای امن در صفحهٔ شطرنج برود و اگر این کار امکان‌پذیر نباشد، شاه بازی را باخته‌است. شاه نمی‌تواند به خانه‌هایی که مهره‌های حریف می‌توانند به آن حمله‌ور شوند، جابه‌جا شود. این مهره قابلیت گرفتن مهره‌های حریف را نیز دارد. اگر شاه با گرفتن مهره‌ای مورد حملهٔ مهره‌ای دیگر قرار بگیرد، اجازهٔ گرفتن آن مهره را ندارد.اگر شاه مورد حملهٔ یکی از مهره‌های حریف قرار گیرد، اصطلاحاً می‌گوییم که شاه کیش شده‌است. این مهره برای خارج شدن از منطقهٔ کیش سه راه دارد: نخست این که به خانه‌ای امن در صفحه حرکت کند. دوم این‌که مهره‌ای خودی جلوِ منطقهٔ کیش قرار گیرد و از کیش حریف جلوگیری کند. سوم این‌که مهره‌ای خودی، مهرهٔ حمله‌ور شده به شاه را بزند. اگر شاه نتواند از موقعیت کیش خارج شود، اصطلاحاً می‌گویند که شاه کیش مات شده‌است و بازی را باخته‌است. همچینی اگر شاه خانه ای برای رفتن نداشته باشد و هیچ مهرهٔ دیگری هم توانایی حرکت نداشته باشد بازی مساوی است و به این وضعیت پات میگوییم.
مهم‌ترین مهره شطرنج کدام است؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "شاه" ] }
PersianQuAD:9b9c1776-82dd-40bc-88d6-9da9a5093349
شطرنج
شاه مهم‌ترین و یکی از ضعیف‌ترین مهره‌های شطرنج است و فقط می‌تواند یک خانه به همهٔ جهات (بالا، پایین، راست، چپ و جهات مورب) حرکت کند. اگر به شاه کیش داده‌شود، شاه بلافاصله باید به خانه‌ای امن در صفحهٔ شطرنج برود و اگر این کار امکان‌پذیر نباشد، شاه بازی را باخته‌است. شاه نمی‌تواند به خانه‌هایی که مهره‌های حریف می‌توانند به آن حمله‌ور شوند، جابه‌جا شود. این مهره قابلیت گرفتن مهره‌های حریف را نیز دارد. اگر شاه با گرفتن مهره‌ای مورد حملهٔ مهره‌ای دیگر قرار بگیرد، اجازهٔ گرفتن آن مهره را ندارد.اگر شاه مورد حملهٔ یکی از مهره‌های حریف قرار گیرد، اصطلاحاً می‌گوییم که شاه کیش شده‌است. این مهره برای خارج شدن از منطقهٔ کیش سه راه دارد: نخست این که به خانه‌ای امن در صفحه حرکت کند. دوم این‌که مهره‌ای خودی جلوِ منطقهٔ کیش قرار گیرد و از کیش حریف جلوگیری کند. سوم این‌که مهره‌ای خودی، مهرهٔ حمله‌ور شده به شاه را بزند. اگر شاه نتواند از موقعیت کیش خارج شود، اصطلاحاً می‌گویند که شاه کیش مات شده‌است و بازی را باخته‌است. همچینی اگر شاه خانه ای برای رفتن نداشته باشد و هیچ مهرهٔ دیگری هم توانایی حرکت نداشته باشد بازی مساوی است و به این وضعیت پات میگوییم.
اگر خانه‌ی امنی برای شاه هنگام کیش نباشد چه می‌شود؟
{ "answer_start": [ 255 ], "text": [ "باخت" ] }
PersianQuAD:5e263a6f-c24b-433e-89f5-fa904b4b745b
شطرنج
شاه مهم‌ترین و یکی از ضعیف‌ترین مهره‌های شطرنج است و فقط می‌تواند یک خانه به همهٔ جهات (بالا، پایین، راست، چپ و جهات مورب) حرکت کند. اگر به شاه کیش داده‌شود، شاه بلافاصله باید به خانه‌ای امن در صفحهٔ شطرنج برود و اگر این کار امکان‌پذیر نباشد، شاه بازی را باخته‌است. شاه نمی‌تواند به خانه‌هایی که مهره‌های حریف می‌توانند به آن حمله‌ور شوند، جابه‌جا شود. این مهره قابلیت گرفتن مهره‌های حریف را نیز دارد. اگر شاه با گرفتن مهره‌ای مورد حملهٔ مهره‌ای دیگر قرار بگیرد، اجازهٔ گرفتن آن مهره را ندارد.اگر شاه مورد حملهٔ یکی از مهره‌های حریف قرار گیرد، اصطلاحاً می‌گوییم که شاه کیش شده‌است. این مهره برای خارج شدن از منطقهٔ کیش سه راه دارد: نخست این که به خانه‌ای امن در صفحه حرکت کند. دوم این‌که مهره‌ای خودی جلوِ منطقهٔ کیش قرار گیرد و از کیش حریف جلوگیری کند. سوم این‌که مهره‌ای خودی، مهرهٔ حمله‌ور شده به شاه را بزند. اگر شاه نتواند از موقعیت کیش خارج شود، اصطلاحاً می‌گویند که شاه کیش مات شده‌است و بازی را باخته‌است. همچینی اگر شاه خانه ای برای رفتن نداشته باشد و هیچ مهرهٔ دیگری هم توانایی حرکت نداشته باشد بازی مساوی است و به این وضعیت پات میگوییم.
اگر شاه نتواند از موقعیت کیش خارج شود اصطلاحا چه گفته می‌شود؟
{ "answer_start": [ 881 ], "text": [ "مات" ] }
PersianQuAD:6fc1c63f-19b4-488b-8a14-f298374a5370
شطرنج
اَسب یا اَسپ، یکی از مهره‌های شطرنج است که به صورت L در هر جهت جابه‌جا می‌شود و همچنین این قابلیّت را دارد که بِپرد یعنی هرگز این مهره در مسیر حرکت خود مسدود نمی‌شود. برای نمونه، اسب در یک حرکت می‌تواند دو خانه به سمت پایین و یک خانه به سمت راست یا چپ حرکت کند. اسب با هر حرکت رنگ خانهٔ خود در صفحهٔ شطرنج را نیز تغییر می‌دهد. به‌طور کلی حرکت اسب را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: نخست این که دو خانهٔ افقی و یک خانهٔ عمودی حرکت می‌کند، دوم این که دو خانهٔ عمودی و یک خانهٔ افقی حرکت می‌کند.در آغاز بازی، هر بازیکن ۲ اسب دارد که هر دو بین رخ و فیل قرار دارند. با استفاده از این مهره می‌توان به تضعیف دفاع حریف، به‌ویژه پیادگان، پرداخت و مهره‌های حریف را به‌طور مخفیانه گرفت. البته می‌توان با این مهره کیش‌های مخفیانه هم داد که این امر به‌دلیل خاصیت پَرِشِ این مهره است. همچنین اسب بهترین مهره برای چنگال است.
کدام مهره‌ی شطرنج به صورت L در هر جهت جابه‌جا می‌شود؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "اَسب یا اَسپ" ] }
PersianQuAD:02bc5217-5302-4b73-9993-150bd3a5f8a7
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
نام دیگر سرباز در شطرنج چیست؟
{ "answer_start": [ 9 ], "text": [ "پیاده" ] }
PersianQuAD:309645e3-dfbb-4ac0-a1a8-7930c4769ad5
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
کدام مهره علی‌رغم کم‌ارزش فرض شدن پتانسیل خوبی برای بازی دارد؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "سرباز" ] }
PersianQuAD:0c7e5516-350c-4623-a08e-e0b359e50e24
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
به گفته فیلیدور روح شطرنج چیست؟
{ "answer_start": [ 212 ], "text": [ "پیاده" ] }
PersianQuAD:d3c1e3d4-6c77-498d-b88f-19002bfa113c
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
نام دیگر شرایط ویژه‌ای که می‌توان سرباز حریف را گرفت چیست؟
{ "answer_start": [ 585 ], "text": [ "آن‌پاسان" ] }
PersianQuAD:a2acb8ef-44ba-47ab-8ee7-79dbecec8906
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
سرباز در چه جهتی مهره‌های حریف می‌تواند بزند؟
{ "answer_start": [ 508 ], "text": [ "مورب" ] }
PersianQuAD:b009f665-6b44-43d0-8454-198b191df637
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
(پیاده روح شطرنج است) جمله کیست؟
{ "answer_start": [ 188 ], "text": [ "فیلیدور" ] }
PersianQuAD:b11391b9-9711-464c-8ccc-d9769d507213
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
سرباز در هر حرکت چند خانه به جلو حرکت می‌کند؟
{ "answer_start": [ 369 ], "text": [ "یک" ] }
PersianQuAD:96ebb5ed-29dd-4a2e-b533-37cd0350dd2e
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
در آغاز بازی شطرنج هر بازیکن چند مهره پیاده دارد؟
{ "answer_start": [ 256 ], "text": [ "۸" ] }
PersianQuAD:717e629b-e443-46d2-8d6c-17e0bdc4d2da
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
ضعیف‌ترین مهره شطرنج چیست؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "سرباز" ] }
PersianQuAD:dbc94806-8665-42f0-8c2b-a95c120f21ed
شطرنج
سرباز یا پیاده، مهره‌ای بسیار مهم برای مبارزه در شطرنج است. این مهره در حالی که جابه‌جایی محدودی دارد و مهره‌ای کم‌ارزش شمرده می‌شود، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.فیلیدور در جمله ای گفته:پیاده روح شطرنج است.در آغاز بازی، هر بازیکن ۸ پیاده دارد که به صورت ردیفی جلوی همهٔ مهره‌های دیگر می‌ایستند. این مهره ضعیف‌ترین مهرهٔ شطرنج است و در هر حرکت یک خانه به جلو حرکت می‌کند. در حرکت نخست نیز این توانایی را دارد که دو خانه به سمت جلو حرکت کند. این مهره می‌تواند مهره‌های حریف را در جهت مورب بزند. یکی از شرایط ویژه‌ای که سرباز حریف را می‌توان به‌صورت دیگری گرفت، آن‌پاسان نام دارد. سرباز نمی‌تواند به عقب بازگردد و هنگامی که مهره‌ای دیگر جلوی مسیر حرکت آن قرارگیرد، راه آن را مسدود می‌کند.
در کدام حرکت سرباز می‌تواند دو خانه به جلو رود؟
{ "answer_start": [ 405 ], "text": [ "نخست" ] }
PersianQuAD:95aa0881-b6b8-40c0-86ee-eff4eb847801
شطرنج
شطرنج در سدهٔ چهارم یا ششم میلادی از شمال‌غربی هند سرچشمه گرفته‌است. در آن زمان، امپراتوری گوپتا بر هند فرمان می‌راند. شاهان هند بر این باور بودند که یادگیری جنگ موجب یادگیری ارزش‌های دلاوری، تصمیم‌گیری، شکیبایی و شجاعت می‌شود؛ بنابراین، تصمیم گرفتند که جنگ را مدل‌سازی کنند. رایج‌ترین داستان در مورد اختراع شطرنج این است که شطرنج اختراع یک قدّیس هندی بوده‌است. شاه هند که "بالهات" نام داشت، از قمار و اعتیاد به بازی‌های شانسی خشمگین شده‌بود. او از این قدّیس هندی که "سیساً نام داشت، درخواست کرد بازی‌ای ایجاد کند که در آن بتوان دوراندیشی و استدلال کرد و چیزی به‌عنوان شانش در آن وجود نداشته باشد. مدتی بعد، سیسا با صفحه‌ای متشکل از ۶۴=۸×۸ خانه نزد شاه آمد. دو ارتش متشکل از ۳۲ مرد با دو رنگ مختلف، صفحه را پُر کرده‌بودند و آرمانِ هر ارتش، دستگیری و کشتن شاه ارتش حریف بود. این بازی چاتورانگا نام گرفت. صفحهٔ شطرنج "آشتاپاداً نام داشت.واژهٔ چاتورانگا از زبان سانسکریت سرچشمه گرفته و به‌معنی «چهار عضو» است که به ۴ عضو نظامی ارتش هند یعنی ارابه‌ها، فیل‌ها، سواره‌نظام و پیاده‌نظام اشاره دارد. پیروزی بازیکنان در چاتورانگا به سرنوشت یکی از مهره‌ها (شاه کنونیِ شطرنج) بستگی داشت. تعداد خانه‌های موجود در صفحهٔ این بازی ممکن است ۱۰۰ خانه یا حتی بیشتر از آن باشد.در کارنامه اردشیر بابکان نوشته شده‌است که این بازی یکی از دستاوردهای فرهنگیِ اردشیر بابکان (بنیادگذار امپراتوری ساسانیان) بوده‌است. اما در حدود سال ۶۰۰ میلادی، ۳ متن به زبان پارسی میانه (زبان پهلوی) نوشته شد که در آن ادعا شده‌است که بازی «چَترَنگ» را هند به دربار ایران معرفی کرد و اصیلان ایرانی باید این بازی را یادمی‌گرفتند. برخی از زبان‌شناسان ثابت کرده‌اند که واژهٔ چترنگ در زبان پارسی میانه از واژهٔ چاتورانگا در زبان سانسکریت ریشه گرفته‌است. هندیان سفیری را نزد خسرو انوشیروان (فرمانروایی در ۵۳۱–۵۷۹ میلادی)، که یکی از امپراتورهای ساسانی و فرمانروایان ایران بود، فرستادند. در آن زمان، ساسانیان بر ایران کنونی، عراق، افغانستان و آسیای مرکزی فرمان می‌راندند. سفیر هندی پیشکش‌هایی را به‌همراه شطرنج به خسرو ارائه داد. با ازدواج خسروپرویز و دختر امپراتور موریس (امپراتور بیزانس)، شطرنج به روم شرقی رسید. شطرنج در همان سال‌ها به یونان نیز رسید. در سال ۶۴۴، ارتش‌های اسلام امپراتوری ساسانی را برچیدند و ایران را تصرف کردند و واژهٔ «شطرنج» جایگزین واژهٔ «چترنگ» شد. ازآن‌پس، شطرنج وارد اسلام شد.
شطرنج در سدهٔ چهارم یا ششم میلادی از کجا سرچشمه گرفته‌است؟
{ "answer_start": [ 37 ], "text": [ "شمال‌غربی هند" ] }
PersianQuAD:0505d4c8-4c55-4297-8438-e38ca69c0851
شطرنج
شطرنج در سدهٔ چهارم یا ششم میلادی از شمال‌غربی هند سرچشمه گرفته‌است. در آن زمان، امپراتوری گوپتا بر هند فرمان می‌راند. شاهان هند بر این باور بودند که یادگیری جنگ موجب یادگیری ارزش‌های دلاوری، تصمیم‌گیری، شکیبایی و شجاعت می‌شود؛ بنابراین، تصمیم گرفتند که جنگ را مدل‌سازی کنند. رایج‌ترین داستان در مورد اختراع شطرنج این است که شطرنج اختراع یک قدّیس هندی بوده‌است. شاه هند که "بالهات" نام داشت، از قمار و اعتیاد به بازی‌های شانسی خشمگین شده‌بود. او از این قدّیس هندی که "سیساً نام داشت، درخواست کرد بازی‌ای ایجاد کند که در آن بتوان دوراندیشی و استدلال کرد و چیزی به‌عنوان شانش در آن وجود نداشته باشد. مدتی بعد، سیسا با صفحه‌ای متشکل از ۶۴=۸×۸ خانه نزد شاه آمد. دو ارتش متشکل از ۳۲ مرد با دو رنگ مختلف، صفحه را پُر کرده‌بودند و آرمانِ هر ارتش، دستگیری و کشتن شاه ارتش حریف بود. این بازی چاتورانگا نام گرفت. صفحهٔ شطرنج "آشتاپاداً نام داشت.واژهٔ چاتورانگا از زبان سانسکریت سرچشمه گرفته و به‌معنی «چهار عضو» است که به ۴ عضو نظامی ارتش هند یعنی ارابه‌ها، فیل‌ها، سواره‌نظام و پیاده‌نظام اشاره دارد. پیروزی بازیکنان در چاتورانگا به سرنوشت یکی از مهره‌ها (شاه کنونیِ شطرنج) بستگی داشت. تعداد خانه‌های موجود در صفحهٔ این بازی ممکن است ۱۰۰ خانه یا حتی بیشتر از آن باشد.در کارنامه اردشیر بابکان نوشته شده‌است که این بازی یکی از دستاوردهای فرهنگیِ اردشیر بابکان (بنیادگذار امپراتوری ساسانیان) بوده‌است. اما در حدود سال ۶۰۰ میلادی، ۳ متن به زبان پارسی میانه (زبان پهلوی) نوشته شد که در آن ادعا شده‌است که بازی «چَترَنگ» را هند به دربار ایران معرفی کرد و اصیلان ایرانی باید این بازی را یادمی‌گرفتند. برخی از زبان‌شناسان ثابت کرده‌اند که واژهٔ چترنگ در زبان پارسی میانه از واژهٔ چاتورانگا در زبان سانسکریت ریشه گرفته‌است. هندیان سفیری را نزد خسرو انوشیروان (فرمانروایی در ۵۳۱–۵۷۹ میلادی)، که یکی از امپراتورهای ساسانی و فرمانروایان ایران بود، فرستادند. در آن زمان، ساسانیان بر ایران کنونی، عراق، افغانستان و آسیای مرکزی فرمان می‌راندند. سفیر هندی پیشکش‌هایی را به‌همراه شطرنج به خسرو ارائه داد. با ازدواج خسروپرویز و دختر امپراتور موریس (امپراتور بیزانس)، شطرنج به روم شرقی رسید. شطرنج در همان سال‌ها به یونان نیز رسید. در سال ۶۴۴، ارتش‌های اسلام امپراتوری ساسانی را برچیدند و ایران را تصرف کردند و واژهٔ «شطرنج» جایگزین واژهٔ «چترنگ» شد. ازآن‌پس، شطرنج وارد اسلام شد.
شطرنج در سدهٔ چندم میلادی از شمال‌غربی هند سرچشمه گرفته‌است؟
{ "answer_start": [ 14 ], "text": [ "چهارم یا ششم" ] }
PersianQuAD:b860651d-e330-41f5-a623-bdcd984aa960
شطرنج
شطرنج در سدهٔ چهارم یا ششم میلادی از شمال‌غربی هند سرچشمه گرفته‌است. در آن زمان، امپراتوری گوپتا بر هند فرمان می‌راند. شاهان هند بر این باور بودند که یادگیری جنگ موجب یادگیری ارزش‌های دلاوری، تصمیم‌گیری، شکیبایی و شجاعت می‌شود؛ بنابراین، تصمیم گرفتند که جنگ را مدل‌سازی کنند. رایج‌ترین داستان در مورد اختراع شطرنج این است که شطرنج اختراع یک قدّیس هندی بوده‌است. شاه هند که "بالهات" نام داشت، از قمار و اعتیاد به بازی‌های شانسی خشمگین شده‌بود. او از این قدّیس هندی که "سیساً نام داشت، درخواست کرد بازی‌ای ایجاد کند که در آن بتوان دوراندیشی و استدلال کرد و چیزی به‌عنوان شانش در آن وجود نداشته باشد. مدتی بعد، سیسا با صفحه‌ای متشکل از ۶۴=۸×۸ خانه نزد شاه آمد. دو ارتش متشکل از ۳۲ مرد با دو رنگ مختلف، صفحه را پُر کرده‌بودند و آرمانِ هر ارتش، دستگیری و کشتن شاه ارتش حریف بود. این بازی چاتورانگا نام گرفت. صفحهٔ شطرنج "آشتاپاداً نام داشت.واژهٔ چاتورانگا از زبان سانسکریت سرچشمه گرفته و به‌معنی «چهار عضو» است که به ۴ عضو نظامی ارتش هند یعنی ارابه‌ها، فیل‌ها، سواره‌نظام و پیاده‌نظام اشاره دارد. پیروزی بازیکنان در چاتورانگا به سرنوشت یکی از مهره‌ها (شاه کنونیِ شطرنج) بستگی داشت. تعداد خانه‌های موجود در صفحهٔ این بازی ممکن است ۱۰۰ خانه یا حتی بیشتر از آن باشد.در کارنامه اردشیر بابکان نوشته شده‌است که این بازی یکی از دستاوردهای فرهنگیِ اردشیر بابکان (بنیادگذار امپراتوری ساسانیان) بوده‌است. اما در حدود سال ۶۰۰ میلادی، ۳ متن به زبان پارسی میانه (زبان پهلوی) نوشته شد که در آن ادعا شده‌است که بازی «چَترَنگ» را هند به دربار ایران معرفی کرد و اصیلان ایرانی باید این بازی را یادمی‌گرفتند. برخی از زبان‌شناسان ثابت کرده‌اند که واژهٔ چترنگ در زبان پارسی میانه از واژهٔ چاتورانگا در زبان سانسکریت ریشه گرفته‌است. هندیان سفیری را نزد خسرو انوشیروان (فرمانروایی در ۵۳۱–۵۷۹ میلادی)، که یکی از امپراتورهای ساسانی و فرمانروایان ایران بود، فرستادند. در آن زمان، ساسانیان بر ایران کنونی، عراق، افغانستان و آسیای مرکزی فرمان می‌راندند. سفیر هندی پیشکش‌هایی را به‌همراه شطرنج به خسرو ارائه داد. با ازدواج خسروپرویز و دختر امپراتور موریس (امپراتور بیزانس)، شطرنج به روم شرقی رسید. شطرنج در همان سال‌ها به یونان نیز رسید. در سال ۶۴۴، ارتش‌های اسلام امپراتوری ساسانی را برچیدند و ایران را تصرف کردند و واژهٔ «شطرنج» جایگزین واژهٔ «چترنگ» شد. ازآن‌پس، شطرنج وارد اسلام شد.
رایج‌ترین داستان در مورد اختراع شطرنج این است که شطرنج اختراع چه کسی بوده‌است؟
{ "answer_start": [ 341 ], "text": [ "قدّیس هندی" ] }
PersianQuAD:2727aaf3-a718-468e-904f-41570dbb2a8b
ستاد ارتباطات دولت
ستاد ارتباطات دولت در آغاز کار در پایگاه نیروی هوایی ایستکوت لندن قرار داشت. اما در سال ۱۹۵۱ (میلادی) در ۲ سایت اُوکلی و بِنهال در حومه‌های چلنتهام منتقل شد. در سال ۱۹۷۶ (میلادی) دانکن کمپبل و مارک هوزنبال در جستاری در مجله تایم اوت وجود ستاد ارتباطات دولت را فاش کردند. در پیامد آن، هوسنبال از بریتانیا اخراج شد. تا سال ۱۹۸۳ (میلادی) چیز زیادی در رابطه با ستاد ارتباطات دولت در رسانه‌ها گفته نمی‌شد. اما دادگاه جفری پرایم (یک نفوذی کاگ‌ب در ستاد ارتباطات دولت) باعث توجه چشمگیر رسانه‌ها به این سازمان شد.آمریکا و بریتانیا اطلاعات خود را از هنگام جنگ جهانی دوم با یکدیگر همرسانی می‌کردند. برای ستاد ارتباطات دولت، این به معنی داد و ستد اطلاعات با آژانس امنیت ملی آمریکا است.
کدام دولت‌ها اطلاعات جنگ جهانی دوم را باهم همرسانی کردند؟
{ "answer_start": [ 505 ], "text": [ "آمریکا و بریتانیا" ] }
PersianQuAD:21676604-c3d6-4228-bf44-0828f3868de6
ستاد ارتباطات دولت
ستاد ارتباطات دولت در آغاز کار در پایگاه نیروی هوایی ایستکوت لندن قرار داشت. اما در سال ۱۹۵۱ (میلادی) در ۲ سایت اُوکلی و بِنهال در حومه‌های چلنتهام منتقل شد. در سال ۱۹۷۶ (میلادی) دانکن کمپبل و مارک هوزنبال در جستاری در مجله تایم اوت وجود ستاد ارتباطات دولت را فاش کردند. در پیامد آن، هوسنبال از بریتانیا اخراج شد. تا سال ۱۹۸۳ (میلادی) چیز زیادی در رابطه با ستاد ارتباطات دولت در رسانه‌ها گفته نمی‌شد. اما دادگاه جفری پرایم (یک نفوذی کاگ‌ب در ستاد ارتباطات دولت) باعث توجه چشمگیر رسانه‌ها به این سازمان شد.آمریکا و بریتانیا اطلاعات خود را از هنگام جنگ جهانی دوم با یکدیگر همرسانی می‌کردند. برای ستاد ارتباطات دولت، این به معنی داد و ستد اطلاعات با آژانس امنیت ملی آمریکا است.
چه کسانی وجود ستاد ارتباطات دولت را فاش کردند؟
{ "answer_start": [ 179 ], "text": [ "دانکن کمپبل و مارک هوزنبال" ] }
PersianQuAD:2c89a6c1-0b18-447f-b13b-49541705d1e0
ستاد ارتباطات دولت
ستاد ارتباطات دولت در آغاز کار در پایگاه نیروی هوایی ایستکوت لندن قرار داشت. اما در سال ۱۹۵۱ (میلادی) در ۲ سایت اُوکلی و بِنهال در حومه‌های چلنتهام منتقل شد. در سال ۱۹۷۶ (میلادی) دانکن کمپبل و مارک هوزنبال در جستاری در مجله تایم اوت وجود ستاد ارتباطات دولت را فاش کردند. در پیامد آن، هوسنبال از بریتانیا اخراج شد. تا سال ۱۹۸۳ (میلادی) چیز زیادی در رابطه با ستاد ارتباطات دولت در رسانه‌ها گفته نمی‌شد. اما دادگاه جفری پرایم (یک نفوذی کاگ‌ب در ستاد ارتباطات دولت) باعث توجه چشمگیر رسانه‌ها به این سازمان شد.آمریکا و بریتانیا اطلاعات خود را از هنگام جنگ جهانی دوم با یکدیگر همرسانی می‌کردند. برای ستاد ارتباطات دولت، این به معنی داد و ستد اطلاعات با آژانس امنیت ملی آمریکا است.
تا کدام سال از ستاد ارتباطات دولت در رسانه‌ها سخن رانده نمی‌شد؟
{ "answer_start": [ 321 ], "text": [ "۱۹۸۳" ] }
PersianQuAD:406bf06d-3bff-46df-b138-dfaeb845e903
ستاد ارتباطات دولت
ستاد ارتباطات دولت در آغاز کار در پایگاه نیروی هوایی ایستکوت لندن قرار داشت. اما در سال ۱۹۵۱ (میلادی) در ۲ سایت اُوکلی و بِنهال در حومه‌های چلنتهام منتقل شد. در سال ۱۹۷۶ (میلادی) دانکن کمپبل و مارک هوزنبال در جستاری در مجله تایم اوت وجود ستاد ارتباطات دولت را فاش کردند. در پیامد آن، هوسنبال از بریتانیا اخراج شد. تا سال ۱۹۸۳ (میلادی) چیز زیادی در رابطه با ستاد ارتباطات دولت در رسانه‌ها گفته نمی‌شد. اما دادگاه جفری پرایم (یک نفوذی کاگ‌ب در ستاد ارتباطات دولت) باعث توجه چشمگیر رسانه‌ها به این سازمان شد.آمریکا و بریتانیا اطلاعات خود را از هنگام جنگ جهانی دوم با یکدیگر همرسانی می‌کردند. برای ستاد ارتباطات دولت، این به معنی داد و ستد اطلاعات با آژانس امنیت ملی آمریکا است.
ستاد ارتباطات دولت در کدام سال به دو سایت اوکلی و بنتهام منتقل شد؟
{ "answer_start": [ 88 ], "text": [ "۱۹۵۱" ] }
PersianQuAD:ba7d4ace-d3a1-4f25-9627-ccbb360e3f90
ستاد ارتباطات دولت
ستاد ارتباطات دولت در آغاز کار در پایگاه نیروی هوایی ایستکوت لندن قرار داشت. اما در سال ۱۹۵۱ (میلادی) در ۲ سایت اُوکلی و بِنهال در حومه‌های چلنتهام منتقل شد. در سال ۱۹۷۶ (میلادی) دانکن کمپبل و مارک هوزنبال در جستاری در مجله تایم اوت وجود ستاد ارتباطات دولت را فاش کردند. در پیامد آن، هوسنبال از بریتانیا اخراج شد. تا سال ۱۹۸۳ (میلادی) چیز زیادی در رابطه با ستاد ارتباطات دولت در رسانه‌ها گفته نمی‌شد. اما دادگاه جفری پرایم (یک نفوذی کاگ‌ب در ستاد ارتباطات دولت) باعث توجه چشمگیر رسانه‌ها به این سازمان شد.آمریکا و بریتانیا اطلاعات خود را از هنگام جنگ جهانی دوم با یکدیگر همرسانی می‌کردند. برای ستاد ارتباطات دولت، این به معنی داد و ستد اطلاعات با آژانس امنیت ملی آمریکا است.
نفوذ چه کسی باعث توجه رسانه‌ها به ستاد ارتباطات دولتی شد؟
{ "answer_start": [ 412 ], "text": [ "جفری پرایم" ] }
PersianQuAD:cdb2db03-6b0c-4db3-af73-17ba412ab530
تیموریان
هنگام مرگ شاهرخ از میان پسرانش تنها الغ بیگ میرزا در قید حیات بود، که او هم بیشتر یک محقق و عالم ریاضی بود تا یک فرمانروا. از این رو پس از یک دوره نسبی ثبات، انحطاط خاندان تیموری دوباره آغاز شد و این بار با سرعت بیشتری هم رو به تلاشی و اضمحلال رفت. کشمکش بین بازماندگان شاهرخ ده سالی به طول انجامید تا این که ابوسعید، نواده میرانشاه و پسر میرزا سلطان‌محمد مدتی تفوق یافت، اما دیری نپایید که دوران فرمانروایی او نیز به پایان رسید به‌طوری‌که در یک دهه بعد، به دست میرزا یادگار محمد، نواده بایسنقر که به اردوی آق قویونلو پیوسته بود به قتل رسید. به این ترتیب با مرگ ابوسعید در رجب ۸۷۲ ه‍.ق / فوریه ۱۴۶۸ م، دوران فرمانروایی تیموریان به‌سر آمد.در این دوره ثبات و آرامش نسبی و رونق اقتصادی که در قلمرو تیموریان، بخصوص در شرق ایران فراهم شده بود، از میان رفت. منازعات داخلی بیشتر شد و حریفان قدرتمندی همچون ازبکان از شمال و قراقویونلوها و آق قویونلوها از غرب، حکومت تیموریان را تهدید می‌کردند. شاهرخ، بر خلاف تیمور، جانشینی برای خود انتخاب نکرد. دو فرزندش، بایسنقر و جوکی میرزا در زمان حیات او درگذشته بودند و فرزند دیگرش، الغ بیگ، بیشتر اوقات در سمرقند بود و به عنوان مهمان به دربار پدر دعوت می‌شد و در امور سلطنت دخالتی نداشت. بجز الغ بیگ و فرزندش عبداللطیف، دیگر مدعیان جانشینی عبارت بودند از: ابراهیم سلطان، پسر دیگر شاهرخ که در زمان پدر حاکم فارس بود؛ علاءالدوله و سلطان محمد، فرزندان بایسنقر. ابتدا سلطان محمد توانست بر دیگر حریفان چیره شود و علاءالدوله را که از حمایت گوهرشادآغا برخوردار و قائم مقام شاهرخ در هرات بود، از این شهر فراری دهد.در این دوره قلمرو تیموری به سه بخش تقسیم گردید: ۱- الغ بیگ و عبداللطیف میرزا در ماوراءالنهر، ۲- ابوالقاسم بابُر در خراسان ۳- سلطان محمد در عراق عجم، فارس، کرمان و خوزستان
با مرگ چه کسی فرمانروایی تیموریان پایان یافت؟
{ "answer_start": [ 608 ], "text": [ "فرمانروایی" ] }
PersianQuAD:258a69ef-18ad-4a7d-8d92-23ee3b88520f
ژرفای کانونی
در لرزه‌شناسی ژرفای کانونی یا به اختصار ژرفا، عمق رخداد زمین‌لرزه است، یعنی نزدیکترین فاصلهٔ کانون تا سطح زمین که معمولاً با یکای «کیلومتر» سنجیده می‌شود. زمین‌لرزه‌هایی که در ژرفای کمتر از ۶۰ کیلومتر روی میدهد را «کم‌ژرفا» و زلزله‌هایی را که در عمق ۶۰ تا ۳۰۰ کیلومتر رخ میدهند را «میان‌ژرفا» گویند. در زنارهای فرورانش که پوسته اقیانوسی قدیمی‌تر و سردتر به زیر صفحهٔ زمین‌ساختی دیگری فرومی‌رود، زمین‌لرزه‌های دیگری نیز می‌تواند در ژرفاهای پایین‌تر در گوشته رخ دهد که به آن‌ها «زمین‌لرزه‌های ژرف یا پرژرفا» گویند (گستره‌ای بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر)علت پدید آمدن زمین‌لرزه‌های ژرف هنوز کاملاً دانسته نشده‌است؛ چون سنگ‌کرهٔ* فرورانیده با آن دما و فشار محلی نباید رفتار شکننده داشته باعث زلزله شود. ولی یک سازوکار شدنی برای آن پیشنهاد شده، که عبارت است از گسلش برآمده از گذار فاز الیوین به ساختار اسپینل. زمین‌لرزه‌ها در این ژرفای کانونی؛ گونه‌وار* در مرزهای همگرای* اقیانوسی-قاره‌ای در راستای زونهای ودتی-بنیوف* روی می‌دهند. زمین‌لرزه‌های ژرف نسبت به زمین‌لرزه‌های کم‌ژرفا به نیروی افزون‌تری برای چیرگی بر اصطکاک بین صفحات زمین‌ساختی نیاز دارند.
به زلزله‌هایی که در عمق ۶۰ تا ۳۰۰ کیلومتر رخ می‌دهند چه می‌گویند؟
{ "answer_start": [ 282 ], "text": [ "میان‌ژرفا" ] }
PersianQuAD:5c66c0c8-0584-4799-86b3-c7bf9101b098
ژرفای کانونی
در لرزه‌شناسی ژرفای کانونی یا به اختصار ژرفا، عمق رخداد زمین‌لرزه است، یعنی نزدیکترین فاصلهٔ کانون تا سطح زمین که معمولاً با یکای «کیلومتر» سنجیده می‌شود. زمین‌لرزه‌هایی که در ژرفای کمتر از ۶۰ کیلومتر روی میدهد را «کم‌ژرفا» و زلزله‌هایی را که در عمق ۶۰ تا ۳۰۰ کیلومتر رخ میدهند را «میان‌ژرفا» گویند. در زنارهای فرورانش که پوسته اقیانوسی قدیمی‌تر و سردتر به زیر صفحهٔ زمین‌ساختی دیگری فرومی‌رود، زمین‌لرزه‌های دیگری نیز می‌تواند در ژرفاهای پایین‌تر در گوشته رخ دهد که به آن‌ها «زمین‌لرزه‌های ژرف یا پرژرفا» گویند (گستره‌ای بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر)علت پدید آمدن زمین‌لرزه‌های ژرف هنوز کاملاً دانسته نشده‌است؛ چون سنگ‌کرهٔ* فرورانیده با آن دما و فشار محلی نباید رفتار شکننده داشته باعث زلزله شود. ولی یک سازوکار شدنی برای آن پیشنهاد شده، که عبارت است از گسلش برآمده از گذار فاز الیوین به ساختار اسپینل. زمین‌لرزه‌ها در این ژرفای کانونی؛ گونه‌وار* در مرزهای همگرای* اقیانوسی-قاره‌ای در راستای زونهای ودتی-بنیوف* روی می‌دهند. زمین‌لرزه‌های ژرف نسبت به زمین‌لرزه‌های کم‌ژرفا به نیروی افزون‌تری برای چیرگی بر اصطکاک بین صفحات زمین‌ساختی نیاز دارند.
در لرزه‌شناسی ژرفای کانونی به چه معناست؟
{ "answer_start": [ 46 ], "text": [ "عمق رخداد زمین‌لرزه" ] }
PersianQuAD:71fa7a24-c014-438e-9e92-8aa4bd437d26
ژرفای کانونی
در لرزه‌شناسی ژرفای کانونی یا به اختصار ژرفا، عمق رخداد زمین‌لرزه است، یعنی نزدیکترین فاصلهٔ کانون تا سطح زمین که معمولاً با یکای «کیلومتر» سنجیده می‌شود. زمین‌لرزه‌هایی که در ژرفای کمتر از ۶۰ کیلومتر روی میدهد را «کم‌ژرفا» و زلزله‌هایی را که در عمق ۶۰ تا ۳۰۰ کیلومتر رخ میدهند را «میان‌ژرفا» گویند. در زنارهای فرورانش که پوسته اقیانوسی قدیمی‌تر و سردتر به زیر صفحهٔ زمین‌ساختی دیگری فرومی‌رود، زمین‌لرزه‌های دیگری نیز می‌تواند در ژرفاهای پایین‌تر در گوشته رخ دهد که به آن‌ها «زمین‌لرزه‌های ژرف یا پرژرفا» گویند (گستره‌ای بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر)علت پدید آمدن زمین‌لرزه‌های ژرف هنوز کاملاً دانسته نشده‌است؛ چون سنگ‌کرهٔ* فرورانیده با آن دما و فشار محلی نباید رفتار شکننده داشته باعث زلزله شود. ولی یک سازوکار شدنی برای آن پیشنهاد شده، که عبارت است از گسلش برآمده از گذار فاز الیوین به ساختار اسپینل. زمین‌لرزه‌ها در این ژرفای کانونی؛ گونه‌وار* در مرزهای همگرای* اقیانوسی-قاره‌ای در راستای زونهای ودتی-بنیوف* روی می‌دهند. زمین‌لرزه‌های ژرف نسبت به زمین‌لرزه‌های کم‌ژرفا به نیروی افزون‌تری برای چیرگی بر اصطکاک بین صفحات زمین‌ساختی نیاز دارند.
زمین لرزه‌های کم ژرفا در عمق چند کیلومتری رخ می‌دهند؟
{ "answer_start": [ 190 ], "text": [ "۶۰" ] }
PersianQuAD:feb00a3e-e142-4e89-916f-2c94c307a954
ژرفای کانونی
در لرزه‌شناسی ژرفای کانونی یا به اختصار ژرفا، عمق رخداد زمین‌لرزه است، یعنی نزدیکترین فاصلهٔ کانون تا سطح زمین که معمولاً با یکای «کیلومتر» سنجیده می‌شود. زمین‌لرزه‌هایی که در ژرفای کمتر از ۶۰ کیلومتر روی میدهد را «کم‌ژرفا» و زلزله‌هایی را که در عمق ۶۰ تا ۳۰۰ کیلومتر رخ میدهند را «میان‌ژرفا» گویند. در زنارهای فرورانش که پوسته اقیانوسی قدیمی‌تر و سردتر به زیر صفحهٔ زمین‌ساختی دیگری فرومی‌رود، زمین‌لرزه‌های دیگری نیز می‌تواند در ژرفاهای پایین‌تر در گوشته رخ دهد که به آن‌ها «زمین‌لرزه‌های ژرف یا پرژرفا» گویند (گستره‌ای بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر)علت پدید آمدن زمین‌لرزه‌های ژرف هنوز کاملاً دانسته نشده‌است؛ چون سنگ‌کرهٔ* فرورانیده با آن دما و فشار محلی نباید رفتار شکننده داشته باعث زلزله شود. ولی یک سازوکار شدنی برای آن پیشنهاد شده، که عبارت است از گسلش برآمده از گذار فاز الیوین به ساختار اسپینل. زمین‌لرزه‌ها در این ژرفای کانونی؛ گونه‌وار* در مرزهای همگرای* اقیانوسی-قاره‌ای در راستای زونهای ودتی-بنیوف* روی می‌دهند. زمین‌لرزه‌های ژرف نسبت به زمین‌لرزه‌های کم‌ژرفا به نیروی افزون‌تری برای چیرگی بر اصطکاک بین صفحات زمین‌ساختی نیاز دارند.
زلرزله‌های میان ژرفا در عمق چند کیلومتری رخ می‌دهند؟
{ "answer_start": [ 250 ], "text": [ "۶۰ تا ۳۰۰" ] }
PersianQuAD:2a93cadc-3629-4d08-ab57-6516268c9afc
ژرفای کانونی
در لرزه‌شناسی ژرفای کانونی یا به اختصار ژرفا، عمق رخداد زمین‌لرزه است، یعنی نزدیکترین فاصلهٔ کانون تا سطح زمین که معمولاً با یکای «کیلومتر» سنجیده می‌شود. زمین‌لرزه‌هایی که در ژرفای کمتر از ۶۰ کیلومتر روی میدهد را «کم‌ژرفا» و زلزله‌هایی را که در عمق ۶۰ تا ۳۰۰ کیلومتر رخ میدهند را «میان‌ژرفا» گویند. در زنارهای فرورانش که پوسته اقیانوسی قدیمی‌تر و سردتر به زیر صفحهٔ زمین‌ساختی دیگری فرومی‌رود، زمین‌لرزه‌های دیگری نیز می‌تواند در ژرفاهای پایین‌تر در گوشته رخ دهد که به آن‌ها «زمین‌لرزه‌های ژرف یا پرژرفا» گویند (گستره‌ای بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر)علت پدید آمدن زمین‌لرزه‌های ژرف هنوز کاملاً دانسته نشده‌است؛ چون سنگ‌کرهٔ* فرورانیده با آن دما و فشار محلی نباید رفتار شکننده داشته باعث زلزله شود. ولی یک سازوکار شدنی برای آن پیشنهاد شده، که عبارت است از گسلش برآمده از گذار فاز الیوین به ساختار اسپینل. زمین‌لرزه‌ها در این ژرفای کانونی؛ گونه‌وار* در مرزهای همگرای* اقیانوسی-قاره‌ای در راستای زونهای ودتی-بنیوف* روی می‌دهند. زمین‌لرزه‌های ژرف نسبت به زمین‌لرزه‌های کم‌ژرفا به نیروی افزون‌تری برای چیرگی بر اصطکاک بین صفحات زمین‌ساختی نیاز دارند.
به زمین لرزه‌هایی که در عمق کمتر از ۶۰ کیلومتر رخ می‌دهند چه می‌گویند؟
{ "answer_start": [ 215 ], "text": [ "کم‌ژرفا" ] }
PersianQuAD:bc3fce98-fed5-4cc7-820d-369f153f54aa
سئول
رشد سریع جمعیت در سئول فشارهای فراوانی را بر زیرساخت‌ها و محیط وارد ساخت که از جمله شامل تراکم ترافیک، کمبود مسکن و آلودگی آب و هوا، هستند. سئول ۱٫۶۵ میلیون وسیلهٔ نقلیهٔ ثبت شده دارد که در حدود ۷۰ درصد از آن‌ها ماشین‌های مسافرتی هستند. سامانهٔ مترو ابتدا در سال ۱۹۷۴ ساخته شد و در سال ۱۹۸۰ گسترش زیادی یافت و همه روزه۵٫۳۲ میلیون مسافر را جابجا می‌کرد. برنامهٔ توسعه خطوط مترو هنوز هم کمتر نشانگر حل مشکلاتی همچون تراکم ترافیک است مشکلی که علت آلودگی هوایی و صوتی، تصادفات جدی و ناسازگاری‌های بسیاری در شهر به‌شمار می‌رود.
سئول چند میلیون وسیلهٔ نقلیهٔ ثبت شده دارد؟
{ "answer_start": [ 145 ], "text": [ "۱٫۶۵" ] }
PersianQuAD:1bee805e-14fb-465a-a816-55f836385601
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
رضا خان به سرگروهبانی محافظین کدام بانک در مشهد منصوب شده بود؟
{ "answer_start": [ 514 ], "text": [ "استقراضی روسیه" ] }
PersianQuAD:c42a0842-78c5-4b9a-91ea-bd2321b9d5e8
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
قوای قزاق به فرماندهی چه کسیتا نزدیکی قزوین عقب نشینی کردند؟
{ "answer_start": [ 2312 ], "text": [ "استاروسلسکی" ] }
PersianQuAD:b90fcc9f-d4f9-456e-ae1d-7afa38694af4
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
چه کسی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد؟
{ "answer_start": [ 1237 ], "text": [ "استاروسلسکی" ] }
PersianQuAD:9832d412-a8b6-4c5a-9d5d-fb8026062c62
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
کدام فوج پس از ناصرالدین شاه به تهران فرا خوانده شدند؟
{ "answer_start": [ 287 ], "text": [ "سوادکوه" ] }
PersianQuAD:f8e098b5-9535-4237-bb98-552041d787c3
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
رضاخان با چه درجه‌ای فرمانده دسته تیرانداز شد؟
{ "answer_start": [ 892 ], "text": [ "یاوری (ستوانی)" ] }
PersianQuAD:e73bacf2-0bc1-4b03-b708-fdb233aafa64
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
چه کسی به رضا ماکسیم معروف شد؟
{ "answer_start": [ 620 ], "text": [ "رضاخان" ] }
PersianQuAD:318149bc-a6dc-475f-b962-5dadc55d51cf
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
در سال 1288 برای خواباندن شورش‌ها به کجا اعزام شد؟
{ "answer_start": [ 805 ], "text": [ "زنجان و اردبیل" ] }
PersianQuAD:e1153840-c6da-40c1-9f33-fad7705660b3
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
پس از کشته شدن چه کسی فوج سواد کوه به تهران فرا خوانده شدند؟
{ "answer_start": [ 262 ], "text": [ "ناصرالدین‌شاه قاجار" ] }
PersianQuAD:680e0bbe-484d-466d-a704-646f583a21b2
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
فرمانده بریگاد چه کسی بود؟
{ "answer_start": [ 1034 ], "text": [ "سرهنگ کلرژه" ] }
PersianQuAD:a8099b2e-e5f8-4322-ac00-6831cfb43218
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
رضاخان برای سرکوب چه کسی به گیلان فرستاده شد؟
{ "answer_start": [ 2227 ], "text": [ "میرزا کوچک خان جنگلی" ] }
PersianQuAD:17d38771-ec89-4cba-950f-d1e8bac8ed23
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
فوج سواد کوه برای نگهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی پس از ناصرالدین شاه وارد کدام شهر شدند؟
{ "answer_start": [ 339 ], "text": [ "تهران" ] }
PersianQuAD:bf3dcf3e-d8bd-4f2f-8587-2659f6eee1b0
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
پس از اخراج افسران روس کدام افسر ایرانی فرمانده بریگاد بود؟
{ "answer_start": [ 2062 ], "text": [ "سردار همایون" ] }
PersianQuAD:d5e8f319-7ce1-467b-b33e-1c23fa6e35e8
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
رضاشاه در چند سالگی وارد فوج سوادکوه شد؟
{ "answer_start": [ 6 ], "text": [ "۱۴" ] }
PersianQuAD:96d3facc-e3f3-4665-b459-0cc87c942014
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
رضا خان در در دوران خدمت در قزاقخانه نگهبان کدام سفارت در تهران بود؟
{ "answer_start": [ 406 ], "text": [ "هلند" ] }
PersianQuAD:81eef4bd-d385-452a-bd03-a27c2f66ce5a
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
بانک استقراضی روسیه در کجا قرار دداشت؟
{ "answer_start": [ 532 ], "text": [ "مشهد" ] }
PersianQuAD:8aed30cd-99e4-453a-8bad-0b980430a293
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
رضاخان در سال 1297 به فرماندهی کجا منصوب شد؟
{ "answer_start": [ 967 ], "text": [ "آتریاد (تیپ) همدان" ] }
PersianQuAD:dd1393fd-2aaf-4d63-9e03-ffb032bfc0a4
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
پس از ناصر الدین شاه قاجار فوج سوادکوه برای نگهبانی از چه چیزی وارد تهران شدند؟
{ "answer_start": [ 312 ], "text": [ "سفارتخانه و مراکز دولتی" ] }
PersianQuAD:9bb6c5a8-306a-4992-a14a-5fcd71a2fa17
رضاشاه
در سن ۱۴ سالگی توسط صمصام (از ابواب جمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده‌است که به هنگام ورود آن قدر خردسال بوده‌است که دیگران وی را سوار اسب می‌کرده‌اند.سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت هلند در تهران بود. امضای تغییر شیفت روزانه وی هنوز در این محل نگهداری می‌شود.سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی (گروهبان تا استوار) گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیام‌های محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری (ستوانی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.او در این سمت علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاخان به کودتای اول رضاخان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد.در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیر دستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاق‌ها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام علیشاه در درگیری ای صورت او را زخمی‌کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر ژنرال آیرونساید) بود.در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید.
چه کسی صورت رضاخان را زخمی کرده بود؟
{ "answer_start": [ 1813 ], "text": [ "علیشاه" ] }
PersianQuAD:f598e9b8-f99e-4b6e-b78c-9acf90f7d64e
رضاشاه
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل گوناگون به القاب مختلفی خوانده شده‌است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد. با ورود به نظامی‌گری به مناسبت استفاده از مسلسل ماکسیم به «رضا ماکسیم» و بعدها به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و به دست گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به پادشاهی و گزیدن نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» (پیش از این نام خانوادگی در ایران رایج نبود؛ رضاشاه برای نخستین بار استفاده از نام خانوادگی را اجباری کرد) شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «رضاشاه کبیر» داده شد. او همچنین با نام رضاخان امیرپنجه مازندرانی هم شناخته می‌شد.
چه کسی برای اولین بار استفاده از نام خانوادگی در ایران را اجباری کرد؟
{ "answer_start": [ 526 ], "text": [ "رضاشاه" ] }
PersianQuAD:dfa254fb-bd21-44b7-9c87-caa646ffc8d9
رضاشاه
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل گوناگون به القاب مختلفی خوانده شده‌است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد. با ورود به نظامی‌گری به مناسبت استفاده از مسلسل ماکسیم به «رضا ماکسیم» و بعدها به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و به دست گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به پادشاهی و گزیدن نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» (پیش از این نام خانوادگی در ایران رایج نبود؛ رضاشاه برای نخستین بار استفاده از نام خانوادگی را اجباری کرد) شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «رضاشاه کبیر» داده شد. او همچنین با نام رضاخان امیرپنجه مازندرانی هم شناخته می‌شد.
رضا شاه با ورود به نظام گری به مناسبت استفاده از مسلسل ماکسیم به چه لقبی نام یافت؟
{ "answer_start": [ 222 ], "text": [ "رضا ماکسیم" ] }
PersianQuAD:5870396a-9c72-4f37-a01d-3a957215e66f
رضاشاه
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل گوناگون به القاب مختلفی خوانده شده‌است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد. با ورود به نظامی‌گری به مناسبت استفاده از مسلسل ماکسیم به «رضا ماکسیم» و بعدها به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و به دست گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به پادشاهی و گزیدن نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» (پیش از این نام خانوادگی در ایران رایج نبود؛ رضاشاه برای نخستین بار استفاده از نام خانوادگی را اجباری کرد) شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «رضاشاه کبیر» داده شد. او همچنین با نام رضاخان امیرپنجه مازندرانی هم شناخته می‌شد.
رضا شاه در اوایل جوانی چه لقبی داشت؟
{ "answer_start": [ 139 ], "text": [ "سوادکوهی" ] }
PersianQuAD:78d232c2-d366-4eef-9e0c-77dbdd3c70cf
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
چه بخشی از دانش بشر اصول منطقی است
{ "answer_start": [ 260 ], "text": [ "غیرِتجربی" ] }
PersianQuAD:db0df760-bc40-4850-88ba-a270e97e522f
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
کدام فلاسفه می‌خواستند که خود را از پوزیتیویست‌های فرانسوی جدا کنند؟
{ "answer_start": [ 17 ], "text": [ "آلمان و انگلستان" ] }
PersianQuAD:0b268f25-8a39-4f1f-a658-47b01cb58704
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
فلاسفه به چه علت تحقیقاتی در قرن بیستم انجام دادند؟
{ "answer_start": [ 93 ], "text": [ "شناختِ جهان" ] }
PersianQuAD:d7b39b2c-024d-42f7-af4c-eeb946d9b171
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
نام دیگر بخش غیر تجربی چه نام دارد؟
{ "answer_start": [ 271 ], "text": [ "پیشینیِ" ] }
PersianQuAD:fca9cf61-47fb-46b7-848e-4ae665f52a38
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
نام جایگزین شده ی پوزیتیویست های فرانسوی چیست چیست؟
{ "answer_start": [ 181 ], "text": [ "پوزیتیویسمِ منطقی" ] }
PersianQuAD:072165fe-b839-4a2a-b14f-1c78f9c5d879
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
به اعتقاد پوزیتیویسم منطقی هر شناختی که انسان کسب می‌کند از چه چیزی حاصل می‌شود؟
{ "answer_start": [ 422 ], "text": [ "تجربه" ] }
PersianQuAD:bd1f83bd-79f0-4d1b-bc6a-b1052ffc6634
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
در قرن بیستم درچه کشور های فلاسفه تحقیقاتی در رابطه باروش علم انجام دادند؟
{ "answer_start": [ 17 ], "text": [ "آلمان و انگلستان" ] }
PersianQuAD:3e80207b-6964-4fa3-b012-e998a600c6ee
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
کدام فلاسفه معتقد بودند که بخش غیرتجربی دانش بشر اصول منطقی است؟
{ "answer_start": [ 181 ], "text": [ "پوزیتیویسمِ منطقی" ] }
PersianQuAD:182f6591-2c1b-47c7-9591-dd67548632d6
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
فلاسفه آلمان و انگلستان چه نامی برای نگرش خودشان انتخاب کردند؟
{ "answer_start": [ 181 ], "text": [ "پوزیتیویسمِ منطقی" ] }
PersianQuAD:2d701c5a-4333-44b9-baa6-db2ad4d134cb
اثبات‌گرایی
در قرنِ بیستم در آلمان و انگلستان فلاسفه‌ای که تحقیقاتِ عمیق و وسیعی در رابطه با روشِ علم در شناختِ جهان انجام می‌دادند برایِ آن که خود را از پوزیتیویست‌هایِ فرانسوی جدا کنند نامِ «پوزیتیویسمِ منطقی» را بر نگرشِ خود نهادند. این فلاسفه معتقد بودند که تنها بخشِ غیرِتجربی (پیشینیِ) دانشِ بشر اصولِ منطق است که از تجربه حاصل نمی‌شوند و اندیشیدن را پیشاپیش محدود می‌کنند. هر شناخت دیگری که انسان می‌تواند کسب کند باید از راهِ تجربه به دست آید. اما بسیاری از گزاره‌هایی که ما در زندگی یا در فلسفه به کرات به کار می‌بریم اگر به درستی تحلیل شوند هیچ‌جا به تجربه متصل نمی‌شوند.
در کدام قرن فلاسفه آلمان و انگلستان به تحقیق در مورد روش علم در شناخت جهان می‌پرداختند؟
{ "answer_start": [ 8 ], "text": [ "بیستم" ] }
PersianQuAD:a038a83b-785a-45d2-a00c-dc2f275547fc
شوروی
پس از تأسیس اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۲، ولادیمیر لنین به رهبری اتحاد شوروی و دبیرکل حزب کمونیست این کشور برگزیده شد. ولادیمیر لنین که در آن زمان ۵۲ سال داشت، پایتخت کشور را از سن پترزبورگ به مسکو منتقل کرد و کاخ بزرگ کرملین را پایگاه حکومتی خویش و رئیس‌جمهور جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی قرار داد. با پایان گرفتن جنگ داخلی و استقرار حاکمیت حزب بر سراسر کشور، سیاست اقتصادی جدیدی به نام برنامه نوین اقتصادی معروف به «نِپ» در پیش گرفته شد. دورهٔ انسجام انقلاب بلشویک‌ها میان سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ به‌عنوان دورهٔ کمونیسم جنگی معروف است. بانک‌ها، خطوط راه‌آهن و کشتی‌رانی ملی شد و اقتصاد پولی نیز محدود گردید. به زودی مخالفت جدی گسترش یافت. روستائیان می‌خواستند درآمد حاصل از فروش محصولات خود را به‌صورت نقدی دریافت کنند، و از این‌که مازاد درآمد آن‌ها برای تأمین هزینه‌های جنگ داخلی در روسیه توسط دولت ضبط می‌شد، احساس ناخشنودی می‌نمودند. در مواجهه با مخالفت روستاییان، لنین به یک عقب‌نشینی راهبردی در کمونیسم جنگی تحت عنوان سیاست جدید اقتصادی (NEP) پرداخت. روستاییان از پرداخت عوارض عمده‌فروشی محصولات خود رها شدند و اجازه یافتند تا مازاد تولید خود را در بازار آزاد بفروشند. بازرگانی در اثر مجازشدن تجارت خرده‌پای خصوصی رونق یافت. حکومت نیز مسئول بانکداری، ترابری، صنعت سنگین و امکانات عمومی شد.
پس از تأسیس اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۲ چه کسی به رهبری اتحاد شوروی و دبیرکل حزب کمونیست این کشور برگزیده شد؟
{ "answer_start": [ 37 ], "text": [ "ولادیمیر لنین" ] }
PersianQuAD:f104718b-190e-499e-8e92-18b2363b229f
شوروی
پس از تأسیس اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۲، ولادیمیر لنین به رهبری اتحاد شوروی و دبیرکل حزب کمونیست این کشور برگزیده شد. ولادیمیر لنین که در آن زمان ۵۲ سال داشت، پایتخت کشور را از سن پترزبورگ به مسکو منتقل کرد و کاخ بزرگ کرملین را پایگاه حکومتی خویش و رئیس‌جمهور جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی قرار داد. با پایان گرفتن جنگ داخلی و استقرار حاکمیت حزب بر سراسر کشور، سیاست اقتصادی جدیدی به نام برنامه نوین اقتصادی معروف به «نِپ» در پیش گرفته شد. دورهٔ انسجام انقلاب بلشویک‌ها میان سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ به‌عنوان دورهٔ کمونیسم جنگی معروف است. بانک‌ها، خطوط راه‌آهن و کشتی‌رانی ملی شد و اقتصاد پولی نیز محدود گردید. به زودی مخالفت جدی گسترش یافت. روستائیان می‌خواستند درآمد حاصل از فروش محصولات خود را به‌صورت نقدی دریافت کنند، و از این‌که مازاد درآمد آن‌ها برای تأمین هزینه‌های جنگ داخلی در روسیه توسط دولت ضبط می‌شد، احساس ناخشنودی می‌نمودند. در مواجهه با مخالفت روستاییان، لنین به یک عقب‌نشینی راهبردی در کمونیسم جنگی تحت عنوان سیاست جدید اقتصادی (NEP) پرداخت. روستاییان از پرداخت عوارض عمده‌فروشی محصولات خود رها شدند و اجازه یافتند تا مازاد تولید خود را در بازار آزاد بفروشند. بازرگانی در اثر مجازشدن تجارت خرده‌پای خصوصی رونق یافت. حکومت نیز مسئول بانکداری، ترابری، صنعت سنگین و امکانات عمومی شد.
دورهٔ انسجام انقلاب بلشویک‌ها میان سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ به چه ‌عنوان معروف است؟
{ "answer_start": [ 515 ], "text": [ "کمونیسم جنگی" ] }
PersianQuAD:d4da1bca-fd3c-4744-ad07-54ce656d1af0
شوروی
پس از تأسیس اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۲، ولادیمیر لنین به رهبری اتحاد شوروی و دبیرکل حزب کمونیست این کشور برگزیده شد. ولادیمیر لنین که در آن زمان ۵۲ سال داشت، پایتخت کشور را از سن پترزبورگ به مسکو منتقل کرد و کاخ بزرگ کرملین را پایگاه حکومتی خویش و رئیس‌جمهور جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی قرار داد. با پایان گرفتن جنگ داخلی و استقرار حاکمیت حزب بر سراسر کشور، سیاست اقتصادی جدیدی به نام برنامه نوین اقتصادی معروف به «نِپ» در پیش گرفته شد. دورهٔ انسجام انقلاب بلشویک‌ها میان سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ به‌عنوان دورهٔ کمونیسم جنگی معروف است. بانک‌ها، خطوط راه‌آهن و کشتی‌رانی ملی شد و اقتصاد پولی نیز محدود گردید. به زودی مخالفت جدی گسترش یافت. روستائیان می‌خواستند درآمد حاصل از فروش محصولات خود را به‌صورت نقدی دریافت کنند، و از این‌که مازاد درآمد آن‌ها برای تأمین هزینه‌های جنگ داخلی در روسیه توسط دولت ضبط می‌شد، احساس ناخشنودی می‌نمودند. در مواجهه با مخالفت روستاییان، لنین به یک عقب‌نشینی راهبردی در کمونیسم جنگی تحت عنوان سیاست جدید اقتصادی (NEP) پرداخت. روستاییان از پرداخت عوارض عمده‌فروشی محصولات خود رها شدند و اجازه یافتند تا مازاد تولید خود را در بازار آزاد بفروشند. بازرگانی در اثر مجازشدن تجارت خرده‌پای خصوصی رونق یافت. حکومت نیز مسئول بانکداری، ترابری، صنعت سنگین و امکانات عمومی شد.
پس از تأسیس اتحاد شوروی در چه سالی ولادیمیر لنین به رهبری اتحاد شوروی و دبیرکل حزب کمونیست این کشور برگزیده شد
{ "answer_start": [ 31 ], "text": [ "۱۹۲۲" ] }
PersianQuAD:c8f30a90-9c87-45cb-8a2b-4ff397e41786
شوروی
پس از تأسیس اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۲، ولادیمیر لنین به رهبری اتحاد شوروی و دبیرکل حزب کمونیست این کشور برگزیده شد. ولادیمیر لنین که در آن زمان ۵۲ سال داشت، پایتخت کشور را از سن پترزبورگ به مسکو منتقل کرد و کاخ بزرگ کرملین را پایگاه حکومتی خویش و رئیس‌جمهور جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی قرار داد. با پایان گرفتن جنگ داخلی و استقرار حاکمیت حزب بر سراسر کشور، سیاست اقتصادی جدیدی به نام برنامه نوین اقتصادی معروف به «نِپ» در پیش گرفته شد. دورهٔ انسجام انقلاب بلشویک‌ها میان سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ به‌عنوان دورهٔ کمونیسم جنگی معروف است. بانک‌ها، خطوط راه‌آهن و کشتی‌رانی ملی شد و اقتصاد پولی نیز محدود گردید. به زودی مخالفت جدی گسترش یافت. روستائیان می‌خواستند درآمد حاصل از فروش محصولات خود را به‌صورت نقدی دریافت کنند، و از این‌که مازاد درآمد آن‌ها برای تأمین هزینه‌های جنگ داخلی در روسیه توسط دولت ضبط می‌شد، احساس ناخشنودی می‌نمودند. در مواجهه با مخالفت روستاییان، لنین به یک عقب‌نشینی راهبردی در کمونیسم جنگی تحت عنوان سیاست جدید اقتصادی (NEP) پرداخت. روستاییان از پرداخت عوارض عمده‌فروشی محصولات خود رها شدند و اجازه یافتند تا مازاد تولید خود را در بازار آزاد بفروشند. بازرگانی در اثر مجازشدن تجارت خرده‌پای خصوصی رونق یافت. حکومت نیز مسئول بانکداری، ترابری، صنعت سنگین و امکانات عمومی شد.
دورهٔ انسجام انقلاب بلشویک‌ها در کدام سالها به‌عنوان دورهٔ کمونیسم جنگی معروف است؟
{ "answer_start": [ 487 ], "text": [ "۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱" ] }
PersianQuAD:f2220bfc-bfd3-48ab-823a-03aceb3b548b
دریای خزر
پژوهش‌ها نشان می‌دهد حجم ذخایر تخمین زده شده نفتی در دریای خزر حدوداً برابر با ۵۰ میلیارد بشکه و ذخایر گاز طبیعی تأیید شده هم برابر با ۲۵۷ هزار میلیارد فوت مکعب بوده‌است؛ که این ارقام ۴٪ از ذخایر گاز و نفت دنیا را تشکیل می‌دهد. پیش‌بینی می‌شود با ادامه فعالیت‌های اکتشافی، ظرفیت بهره‌برداری نفت این منطقه ۱۸۴ میلیارد بشکه و ظرفیت برداشت گاز از آن هم ۲۹۳ هزار میلیارد فوت مکعب افزوده شود.همچنین ۹۰ درصد خاویار جهان از این دریا صید می‌شود. اما صید بی‌رویه این ماهی سبب گشته‌است که بنابر گفته دانشمندان ۹۰ درصد از تعداد این ماهیان در یک قرن اخیر کاسته شود.آذربایجان در سال ۱۹۹۴ قراردادی برای استخراج نفت با کنسرسیومی مرکب از شرکتهای آمریکایی، بریتانیائی، روسی، نروژی، ترکی و سعودی امضا کرد و در نوامبر همان سال قراردادی هم با ایران بست تا ایران را هم در این کنسرسیوم شریک کند اما آمریکا با این استدلال که شرکتهای آمریکایی اجازه ندارند با ایران همکاری کنند آذربایجان را ناگزیر به لغو این قرارداد کرد.به گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)، در سال ۲۰۱۱، آذربایجان ۵۶۲ میلیارد، روسیه ۱۷ میلیارد و ترکمنستان ۱ میلیارد فوت مکعب گاز در دریای خزر استخراج کردند در حالی که ایران در دریای خزر گاز استخراج نکرد. در سال ۲۰۱۲، آذربایجان روزانه ۸۹۰ هزار بشکه، ترکمنستان ۴۶ هزار بشکه، روسیه ۶ هزار بشکه و قزاقستان ۳ هزار بشکه نفت در دریای خزر استخراج کردند در حالی که سهم جمهوری اسلامی در استخراج نفت صفر بوده‌است.
به گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سال ۲۰۱۱ آذربایجان چند میلیارد فوت مکعب گاز طبیعی از دریای خزر استخراج کردند؟
{ "answer_start": [ 962 ], "text": [ "۵۶۲" ] }
PersianQuAD:14022653-2d81-4c32-a464-5277d666894d
دریای خزر
پژوهش‌ها نشان می‌دهد حجم ذخایر تخمین زده شده نفتی در دریای خزر حدوداً برابر با ۵۰ میلیارد بشکه و ذخایر گاز طبیعی تأیید شده هم برابر با ۲۵۷ هزار میلیارد فوت مکعب بوده‌است؛ که این ارقام ۴٪ از ذخایر گاز و نفت دنیا را تشکیل می‌دهد. پیش‌بینی می‌شود با ادامه فعالیت‌های اکتشافی، ظرفیت بهره‌برداری نفت این منطقه ۱۸۴ میلیارد بشکه و ظرفیت برداشت گاز از آن هم ۲۹۳ هزار میلیارد فوت مکعب افزوده شود.همچنین ۹۰ درصد خاویار جهان از این دریا صید می‌شود. اما صید بی‌رویه این ماهی سبب گشته‌است که بنابر گفته دانشمندان ۹۰ درصد از تعداد این ماهیان در یک قرن اخیر کاسته شود.آذربایجان در سال ۱۹۹۴ قراردادی برای استخراج نفت با کنسرسیومی مرکب از شرکتهای آمریکایی، بریتانیائی، روسی، نروژی، ترکی و سعودی امضا کرد و در نوامبر همان سال قراردادی هم با ایران بست تا ایران را هم در این کنسرسیوم شریک کند اما آمریکا با این استدلال که شرکتهای آمریکایی اجازه ندارند با ایران همکاری کنند آذربایجان را ناگزیر به لغو این قرارداد کرد.به گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)، در سال ۲۰۱۱، آذربایجان ۵۶۲ میلیارد، روسیه ۱۷ میلیارد و ترکمنستان ۱ میلیارد فوت مکعب گاز در دریای خزر استخراج کردند در حالی که ایران در دریای خزر گاز استخراج نکرد. در سال ۲۰۱۲، آذربایجان روزانه ۸۹۰ هزار بشکه، ترکمنستان ۴۶ هزار بشکه، روسیه ۶ هزار بشکه و قزاقستان ۳ هزار بشکه نفت در دریای خزر استخراج کردند در حالی که سهم جمهوری اسلامی در استخراج نفت صفر بوده‌است.
۲۵۷هزار میلیارد فوت مکعب حجم تخمین زده ی کدام منبع طبیعی است؟
{ "answer_start": [ 103 ], "text": [ "گاز طبیعی" ] }
PersianQuAD:c8de345a-9c75-48ae-bc98-f0bfad06d089
دریای خزر
پژوهش‌ها نشان می‌دهد حجم ذخایر تخمین زده شده نفتی در دریای خزر حدوداً برابر با ۵۰ میلیارد بشکه و ذخایر گاز طبیعی تأیید شده هم برابر با ۲۵۷ هزار میلیارد فوت مکعب بوده‌است؛ که این ارقام ۴٪ از ذخایر گاز و نفت دنیا را تشکیل می‌دهد. پیش‌بینی می‌شود با ادامه فعالیت‌های اکتشافی، ظرفیت بهره‌برداری نفت این منطقه ۱۸۴ میلیارد بشکه و ظرفیت برداشت گاز از آن هم ۲۹۳ هزار میلیارد فوت مکعب افزوده شود.همچنین ۹۰ درصد خاویار جهان از این دریا صید می‌شود. اما صید بی‌رویه این ماهی سبب گشته‌است که بنابر گفته دانشمندان ۹۰ درصد از تعداد این ماهیان در یک قرن اخیر کاسته شود.آذربایجان در سال ۱۹۹۴ قراردادی برای استخراج نفت با کنسرسیومی مرکب از شرکتهای آمریکایی، بریتانیائی، روسی، نروژی، ترکی و سعودی امضا کرد و در نوامبر همان سال قراردادی هم با ایران بست تا ایران را هم در این کنسرسیوم شریک کند اما آمریکا با این استدلال که شرکتهای آمریکایی اجازه ندارند با ایران همکاری کنند آذربایجان را ناگزیر به لغو این قرارداد کرد.به گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)، در سال ۲۰۱۱، آذربایجان ۵۶۲ میلیارد، روسیه ۱۷ میلیارد و ترکمنستان ۱ میلیارد فوت مکعب گاز در دریای خزر استخراج کردند در حالی که ایران در دریای خزر گاز استخراج نکرد. در سال ۲۰۱۲، آذربایجان روزانه ۸۹۰ هزار بشکه، ترکمنستان ۴۶ هزار بشکه، روسیه ۶ هزار بشکه و قزاقستان ۳ هزار بشکه نفت در دریای خزر استخراج کردند در حالی که سهم جمهوری اسلامی در استخراج نفت صفر بوده‌است.
حجمی که برای ذخایر نفتی تخمین زده شده حدود چند بشکه است؟
{ "answer_start": [ 79 ], "text": [ "۵۰ میلیارد" ] }
PersianQuAD:ae117724-c7e7-4c04-9709-5671c0debdd2
عباس کیارستمی
مهم‌ترین نقد به عباس کیارستمی در کتاب از پاریس تا تهران آمده است. مازیار اسلامی در کتاب از پاریس تا تهران می‌نویسد: درخشش کیارستمی محصول افتادن سینما در یک خلاء بود. سینمای اروپا که همیشه سعی داشت هژمونی خودش را در برابر هالیوود حفظ کند دنبال ستاره‌ای می‌گشت که جایگزین غول‌های سابق سینمای اروپا مثل فلینی، برگمان و آنتونیونی کند. چه کسی بهتر از یک ایرانی متعلق به جهان پُر رمز و راز شرق که فیلم‌هایش به لحاظ فرمال دقیقاً نقطه مقابل سینمای هالیوود بود و بازتابنده همان عرفان پست‌مدرنیستی مد روز در اروپا بود که جور دیگر دیدن را طلب می‌کرد.
کتاب از پاریس تا تهران اثر کیست؟
{ "answer_start": [ 66 ], "text": [ "مازیار اسلامی" ] }
PersianQuAD:ef45fb31-a7b4-4038-a018-018abe22baf4
عباس کیارستمی
مهم‌ترین نقد به عباس کیارستمی در کتاب از پاریس تا تهران آمده است. مازیار اسلامی در کتاب از پاریس تا تهران می‌نویسد: درخشش کیارستمی محصول افتادن سینما در یک خلاء بود. سینمای اروپا که همیشه سعی داشت هژمونی خودش را در برابر هالیوود حفظ کند دنبال ستاره‌ای می‌گشت که جایگزین غول‌های سابق سینمای اروپا مثل فلینی، برگمان و آنتونیونی کند. چه کسی بهتر از یک ایرانی متعلق به جهان پُر رمز و راز شرق که فیلم‌هایش به لحاظ فرمال دقیقاً نقطه مقابل سینمای هالیوود بود و بازتابنده همان عرفان پست‌مدرنیستی مد روز در اروپا بود که جور دیگر دیدن را طلب می‌کرد.
در کدام کتاب به عباس کیارستمی نقد شده‌است؟
{ "answer_start": [ 38 ], "text": [ "از پاریس تا تهران" ] }
PersianQuAD:7282fa9f-5cc1-49d6-8d49-7965149c848e
عباس کیارستمی
کیارستمی در سال‌های اخیر کارگاه‌های آموزشی متعددی را در شهرهای مختلف ایران و خارج از کشور برای هنرجویان برگزار کرد. او زمانی به فرانس پرس گفته بود: «هر سال در چهار یا پنج کارگاه که هر کدام ده روزی به طول می‌انجامد، شرکت می‌کنم و هر بار سعادت بزرگی برای من است. بسیار مشتاق و بی تاب برای این کار هستم؛ چون همیشه علاقه‌مندم از زمان خود استفاده‌ای کنم.» او اضافه کرده بود: «زمانی از خودم احساس رضایت دارم که به این جوان‌ها بیاموزم و مطمئن هستم همان اندازه که به جوانان تدریس می‌کنم از آن‌ها یادمی‌گیرم.»
به گفته کیارستمیزمانی خود رضایت دارد که به چه کسانی بیاموزد؟
{ "answer_start": [ 412 ], "text": [ "جوان‌ها" ] }
PersianQuAD:98762ebd-4c22-42dc-8fbf-8f19ba94f5af
عباس کیارستمی
کیارستمی در سال‌های اخیر کارگاه‌های آموزشی متعددی را در شهرهای مختلف ایران و خارج از کشور برای هنرجویان برگزار کرد. او زمانی به فرانس پرس گفته بود: «هر سال در چهار یا پنج کارگاه که هر کدام ده روزی به طول می‌انجامد، شرکت می‌کنم و هر بار سعادت بزرگی برای من است. بسیار مشتاق و بی تاب برای این کار هستم؛ چون همیشه علاقه‌مندم از زمان خود استفاده‌ای کنم.» او اضافه کرده بود: «زمانی از خودم احساس رضایت دارم که به این جوان‌ها بیاموزم و مطمئن هستم همان اندازه که به جوانان تدریس می‌کنم از آن‌ها یادمی‌گیرم.»
کیارستمی در کجا گفته بود که همیشه علاقه‌مندم از زمان خود استفاده کنم؟
{ "answer_start": [ 128 ], "text": [ "فرانس پرس" ] }
PersianQuAD:880e1dd1-eca1-46df-b127-1ef71c2dcbb3
عباس کیارستمی
کیارستمی در سال‌های اخیر کارگاه‌های آموزشی متعددی را در شهرهای مختلف ایران و خارج از کشور برای هنرجویان برگزار کرد. او زمانی به فرانس پرس گفته بود: «هر سال در چهار یا پنج کارگاه که هر کدام ده روزی به طول می‌انجامد، شرکت می‌کنم و هر بار سعادت بزرگی برای من است. بسیار مشتاق و بی تاب برای این کار هستم؛ چون همیشه علاقه‌مندم از زمان خود استفاده‌ای کنم.» او اضافه کرده بود: «زمانی از خودم احساس رضایت دارم که به این جوان‌ها بیاموزم و مطمئن هستم همان اندازه که به جوانان تدریس می‌کنم از آن‌ها یادمی‌گیرم.»
چه کسی معتقد بود که به هر اندازه به جوانان تدریس می‌کند به همان اندازه از آنان یاد می‌گیرد؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "کیارستمی" ] }
PersianQuAD:7501db12-336b-4b9b-b7ff-208433f7c85d
عباس کیارستمی
کیارستمی در سال‌های اخیر کارگاه‌های آموزشی متعددی را در شهرهای مختلف ایران و خارج از کشور برای هنرجویان برگزار کرد. او زمانی به فرانس پرس گفته بود: «هر سال در چهار یا پنج کارگاه که هر کدام ده روزی به طول می‌انجامد، شرکت می‌کنم و هر بار سعادت بزرگی برای من است. بسیار مشتاق و بی تاب برای این کار هستم؛ چون همیشه علاقه‌مندم از زمان خود استفاده‌ای کنم.» او اضافه کرده بود: «زمانی از خودم احساس رضایت دارم که به این جوان‌ها بیاموزم و مطمئن هستم همان اندازه که به جوانان تدریس می‌کنم از آن‌ها یادمی‌گیرم.»
چه کسی به فرانس پرس گفته بود شرکت در گارگاه‌ها سعادت بزرگی برای من است؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "کیارستمی" ] }
PersianQuAD:badfa5b1-f1cc-4b73-b9ec-f29ab01d9f84
عباس کیارستمی
کیارستمی در سال‌های اخیر کارگاه‌های آموزشی متعددی را در شهرهای مختلف ایران و خارج از کشور برای هنرجویان برگزار کرد. او زمانی به فرانس پرس گفته بود: «هر سال در چهار یا پنج کارگاه که هر کدام ده روزی به طول می‌انجامد، شرکت می‌کنم و هر بار سعادت بزرگی برای من است. بسیار مشتاق و بی تاب برای این کار هستم؛ چون همیشه علاقه‌مندم از زمان خود استفاده‌ای کنم.» او اضافه کرده بود: «زمانی از خودم احساس رضایت دارم که به این جوان‌ها بیاموزم و مطمئن هستم همان اندازه که به جوانان تدریس می‌کنم از آن‌ها یادمی‌گیرم.»
کیارستمی در کجا گارگاه‌هایی برای هنرجویان برگزار کرده است؟
{ "answer_start": [ 69 ], "text": [ "ایران و خارج از کشور" ] }