Datasets:
SLPL
/

Search is not available for this dataset
text
stringlengths
8
240k
من مثل همیشه چادر سرم بود
خیلی بارون می اومد
بعضی وقتام برف
تا می‌رسیدیم به حرم خیس بودیم
سوار اتوبوس شدیم
تا اومدم رسیدم به ته اتوبوس دیدم صدای خنده دو تا دختر هم‌سن خودم میاد
تا نگاشون کردم داشتن در گوش هم صحبت می‌کردن
پشتما بشون کردم که منا نگاه نکنن که بخندن و برا خودشون گناه درست کنن
اما همچنان ادامه داشت
اصلاً همه به من یه جوری نگاه می‌کردن
به مامانم گفتم مامان منا نگاه کن !
تیپم ضایع است ؟
قیافم چه جوریه ؟
مامانم گفت هیچی
خیلی هم خوبی
دو تا دختر کوچیکتر که با همین دو تا دختر بودن داشتن روی شیشه بخار شده مینوشتن
منم رأسش نمیخوندم
که اونم برگشت در گوش اون گفت ننویس
این دختر اسممونا می‌فهمه
آخه من چه کار دارم به اسم شما
به صحن حرم که رسیدیم مامانم گفت
اون دو تا دختر که بهت خندیدن داشتن می‌گفتن اینا ببین
حرسم در اومده بودا
بعد پیش خودم گفتم آخه مانتو شلوار که میپوشین قرم میاین به موهاتونم ور میرین اندازه خودش منا مسخره کنین
لا اقل یه تیپی بزنید که به درد مسخره کردن بخورید
اما بعدش تو حرم حرفما پس گرفتم
گفتم امام رضا ببخش
آخه منم که چادر سرم می‌کنم برا حرفای شما اماماً و خداست
همین آمریکا تحقیقاتی روی چادر انجام داده که می‌گه اگه چادر را از ایرانی‌ها بگیریم پیروز می‌شیم
اونا حضرت فاطمه رقیه زینب را میشناسن
اونا از حجاب میترسن
اونا قرآنم مطالعه می‌کنن
ما همیشه می‌رفتیم تو دارالقرآن حرم
آخه سر پوشیده بود
بارون هم ما را خیس نمی‌کرد
روز قبلش یه نذری از طرف امام رضا داشتن می‌دادن که به من گفتن دادیم به مامانت
جالب اینجاست که مامان من کنار ضریح بود
منم گفتم خانوم من مامانم اینجا نیست
گفت به هر جهت تموم شد
اما دروغ گفت می‌خواست به من نده
به فرد بعدی داد
یه مسابقه قرآنی را جواب دادم
که فرداش جوابا را اعلام می‌کردن
یعنی این روزی که تو اتوبوس این اتفاق افتاد
رفتم نشستم تو دارالقرآن
آخرای ختم قرآن بود
خیلی ناراحت بودم
منم که با قلب شکسته که هر کسی با نگاهش خوردترش می‌کرد داشتم قرآن میخوندم که
یه ندایی رسید که فاطمه تو را الان صدا می‌زنه
منم می‌گفتم من که گناه کردم
امکان نداره که امام رضا به من چیزی بده
داشتم از این حرفا می‌زدم که
اون آقا گفت فاطمه . اگه هستن تشریف بیارن
من که باورم نمی‌شد
دو سه بار خوند
مامانم گفت پاشو دیگه
رفتم هدیه امام رضا را گرفتم
انگار خودش بهم داد
انگار اومد جلو همه چیز برای یه لحظه ایستاد
داشت منا نگاه می‌کرد
منا بخشیده بود
این تنها هدیه ارزشمنده منه
همون لحظه چند تا هدیه دیگه هم به من داد
قرآنا که روش دست می‌کشم
امام را هم باش می‌بینم
هدیه‌ای داد که برای یه عمر زندگی کافیه
قرآن به واسطه ائمه برای هدایت ما اومده
قرآن حرفای خداست
ائمه مفسر و تصدیق کننده اون حرفا
اینم از من
نوشته شده در دوشنبه سیزدهم فروردین یک هزار و سیصد و هشتاد و شش ساعت بیست پنجاه و سه توسط فاطمه
حمد و سپاس خداوندی را که در احتیاج و نیاز ما را از غیر خود فرو بست پس ما چگونه می‌توانیم سپاس او را به جا آوریم و یا چه زمانی می‌توانیم شکرش را بگزاریم ؟ نه نمی‌توانیم چنین کاری محال است .
حمد و سپاس خداوندی را که در ما ابزارهای گشودن اندام را قرار داد و وسایل بستن آنها را مقرر فرمود و ما را از نسیم زندگی بهره‌مند ساخت و اندام‌هایی برای انجام دادن کارها در بدن ما قرار داد . ما را از روزی‌های پاکیزه و گوارا اطعام کرد و به فضل خویش توانگرمان ساخت و بر ما منت نهاد و ما را سرمایه سعادت بخشید .
سپس به ما دستوراتی داد تا فرمان‌برداری‌مان را بسنجد و از انجام دادن محرمات نهی فرمود تا شکرمان را بیازماید اما ما فرمانش را نا فرمانی کردیم و بر مرکب حراماتش سوار شدیم . با این حال به عقوبت ما نشتافت و در انتقام گرفتن از ما عجله نکرد بلکه به رحمت و کرامت خود با ما مدارا کرد و به مهربانی خویش از روی حلم و بردباری بازگشت ما را انتظار کشید .
سپاس خداوندی را که ما را به توبه و بازگشت از گناه راهبری کرد و اگر فضل او نبود هیچ گاه به آن راه نمیافتیم و اکر از فضل او همین یک نعمت را به حساب آوریم خواهیم دید که اعطای او در حق ما نیکو و احسانش درباره ما بزرگ و فضل و کرمش بر ما عظیم است .
زیرا روش او در باب توبه با پیشینیان چنین نبوده است خداوند متعال قطعاً آنچه را که در تاب و توان ما نبوده از ما برداشته و جز به اندازه توانمان به ما تکلیف نفرموده است ما را جز به کار آسان نگماشته و برای هیچ یک از ما حجت و بهانه‌ای باقی نگذاشته است .
پس اگر میان ما کسی به هلاکت و نابودی برسد او خود باعث نابودی خود شده است و خوشبخت از ما کسی است که به سوی درگاه او روی آورده است .
حمد و سپاس خداوند را به اندازه تمام آن سپاسی که مقرب‌ترین فرشتگان و گرامی‌ترین آفریدگان و پسندیده‌ترین ستایش کنندگانش در پیشگاهش او را ستایش کرده‌اند .
سپاسی برتر از هر سپاس دیگر آن گونه که پروردگار ما از تمام آفریدگان خود برتر است .
سپس او را حمد و سپاسی در برابر تمام نعمت‌هایش که عطا کرده است به ما و بندگانی که در گذشته بوده‌اند و بندگانی که در آینده خواهند آمد سپاسی به تعداد تمام اشیایی که علم او بر آنها احاطه دارد و به جای هر یک از نعمت‌هایش به اندازه همه نعمت‌هایش سپاس چندین برابر به طور جاوید و همیشگی تا روز قیامت .
حمد و سپاسی که حد و مرزی ندارد و حسابش به شمارش در نیاید و پایانش را نهایتی و زمانش را انقطاعی نباشد .
حمد و سپاسی که باعث رسیدن به فرمان‌برداری و بخشش او و سبب خشنودی‌اش و وسیله آمرزش او و راهی به سوی بهشت او گردد و پناهگاهی باشد از عذاب او و ایمنی باشد از خشم او و یار و یاوری باشد بر طاعت او و مانعی باشد از نافرمانی او و مددی باشد بر ادای حق او و تکالیف او .
حمد و سپاسی که به وسیله آن در میان دوستان نیکبختش نیک‌بخت شویم و به سبب آن در زمره ی گروهی که به شمشیر دشمنانش شهید شده‌اند قرار گیریم که همانا او یاری دهنده و ستوده است .
نوشته شده در دوشنبه ششم فروردین یک هزار و سیصد و هشتاد و شش ساعت بیست و سه چهل و چهار توسط فاطمه
حمد و سپاس خدایی را که اگر شناخت حمد و سپاسگزاری خویش را در برابر آن همه نعمت‌های پیاپی که بر بندگان خود فرو فرستاده از آنان دریغ می‌داشت آن‌ها در نعمت‌ها تصرف نموده و سپاس گزاری نمی‌کردند و از روزی‌اش فراخی می‌یافتند و شکرش را به جا نمی‌آوردند .
اگر چنین بودند از مرز و حدود انسانیت خارج شده به مرز حیوانیت تنزل می‌کردند و چنان می‌شدند که خداوند متعال در کتاب محکم خود توصیف کرده است
آنان جز به چارپایان نمی‌مانند بلکه از چارپایان هم گمراه‌ترند .
سپاس خدایی را که خود را به ما شناساند و راه سپاسگزاری و شکرگزاری‌اش را به ما الهام کرد و درهای علم ربوبیت خود را به روی ما گشود و ما را به اخلاص در توحید و یگانگی‌اش راهبری کرد و ما را از الحاد و شک در کار خودش دور ساخت .
سپاس خدا را چنان سپاسی که با آن در گروه بندگان شکرگزارش زندگی کنیم و با آن از هر که خواستار خشنودی و بخشایش او می‌باشد و پیش جسته سبقت بگیریم .
آن چنان سپاسی که پرتواش تاریکی‌های برزخ قبر را بر ما روشن گرداند و راه رستاخیز را برای ما آسان و هموار نماید و جایگاه ما را نزد گواهان بلند ورفیع گرداند در روزی که هر کسی به جزای عمل خود می‌رسد بدون این که به کسی ستمی برود روزی که هیچ دوستی نمی‌تواند از دوست خود دفع ضرر و عذاب نماید و کسی آنان را یاری نمی‌کند .
آن چنان سپاسی از ما تا علی علیین بالا رود در کتاب نوشته‌شده‌ای که فرشتگان مقرب بر آن ناظرند .
آن چنان سپاسی که چون چشم‌ها از بیم روز قیامت خیره شوند چشم‌های ما به آن روشن گردد و چون چهره‌ها سیاه شوند چهره‌های ما به آن سپید و نورانی گردد .
آن چنان سپاسی که پرتواش ما را از آتش دردناک خدایی برهاند و در پناه کرمش جای دهد .
حمد و سپاسی که آن چنان ما را به خدا نزدیک کند که جا را برای فرشتگان مقرب او تنگ کنیم و در آن ا قامتگاه جاوید که جایگاه کرامت و عزت اوست و تحول و دگرگونی نپذیرد در جمع پیامبران مرسل ا و در آییم .
حمد و سپاس خدایی را که زیبایی‌های آفرینش را برای ما برگزیده و روزیهایی پاکیزه را برای ما به طور مستمر قرار داد .
و ما را آن چنان برتری داد که بر همه آفریدگان سلطه یابیم آن گونه که تمام آفریدگان ا و به قدرتش فرمان‌بردار ما هستند و به نیرو و عزتش از اطاعت ما ناچارند .
سال نو را بهتون تبریک می‌گم
ما بندگان اوییم . دعای یکی در حق دیگری مستجاب است
گر چه حاجت روا نشویم اما در نزد فرشتگان حق تعالی در نزد خداوند دعای بندگان مستجاب شده و محفوظ می‌ماند .
یادتون نره منا از دعای خیرتون بهره‌مند کنید ! ! !