Search is not available for this dataset
text
stringlengths 8
240k
|
---|
با وجود تمام تلاشی که این طرح میکند ، اما ذرهای از خون جگر یک دختر دل شکسته را نشان نمیدهد .
|
خبر در سایت برچسبها طراحی ، مذهبی
|
نام این طرح است و ترکیب رنگها بیاندازه حیرتانگیز است . نوعی چالش ، فراخوان و ازدیاد کنش در طرح فوران میکند تا در نهایت از کالبدی به بیرون می جهد فشار تیرگی به خوبی بر انتهای نیروی خیر به چشم میخورد اما در دام نرفتن خیر نیز میتواند به همان اندازه جذاب و ارزشمندباشد .
|
آسمان را دیدهای ژرفا ، در خیال ام میرقصد ماه بر سوار می نشانم باد ، میبرد بالا خیالم را در فراسوی قدمهایم نسیم ، میبرد کفشهای ام را من همان ام آبروی ، سکوت ام را شکست بر بلند آیی ، مینشینم راست ، نخواهم راز مردم را خندان سوار من ، زنده و روشن رفت از ماه پرده عشقت برفت از ترس ، سی روز در این دریا رفتن و پیچش ، بیرنگ و لعاب خیزش فردا انبوه و روشنی و فهم ، کردهای خویش را در راه ایستادهام در انتهای راه ، کجایی روشنی ماه از عشق مینویسند و نمیفهمند ، پر مغز بیعلت پردهای از ابهامها ، نباشد از دگر در دل پس بمان ، من در این احساس که درمانده برای تو مینویسم عشق ، آخر دنیا نیست به غیر از تو برچسبها شعر
|
طراحی خرداد سال نود و یک
|
برای خرداد ماه نود و یک دو عدد طراحی در نظر گرفتم ، طرح اول مسیر نام داره و طرح دوم نام داره
|
طرح اول ادغام نا محدودی از مسیر ها است و طرح دوم طرحی بسیار ساده و هماهنگ است برچسبها طراحی
|
گفتاورد و سخنان میکائیل
|
وانگه نوری خواهد درخشید ، افقی را روشن خواهد کرد ، مهربانی او هستی را معطوف میکند و دستانی تو را میگیرد و آغوش او پناهگاه تو میگردد ، تمام این کلمات ، تنها خدا را فریاد میزنند ، قدرت را استوار میکنند و شهامت را التیام میدهند . آنکه بی تو پناه را عاجز مییابد ، من هستم پروردگارا . میکائیل
|
هر تصویر داستان خود را روایت خواهد کرد و این داستان ، دراز آیی از فصول ویرایش است . میکائیل
|
وقتی هستی از بودن ات لذت میبرم و در نبود تو به یاد بودن مرا آرام میکند . میکائیل
|
هر روز جوانهای خواهد زد و هر روز شکوفه ، گلی خواهد بود ، هر روز طلوعی در کار است و هر روز جریانی در روح عشق ، هر روز راهی در مسیر و رهگذر ی در راه ، هر روز کسی در انتظار و هر روز خدایی چشم به راه . میکائیل
|
ادامه در ادامه مطلب
|
برچسبها فلسفی ادامه مطلب
|
طراحی پوستر فاطمه زهرا علیه السلام دو هزار و دوازده
|
بیشتر از چهار نمونه طراحی شد تا آخر به طرح فوق رسیدم ، طراحی نوشته فوق با تغییراتی در قوانین اصلی خط نستعلیق صورت گرفته ، در قسمت ط مقداری ضخامت کمتر شده و همچنین فاصله انتهای حرف نسبت به حرف م بیشتر شده است ، فارغ از این بخش که سختیهای خود را داشت ، طراحی پس زمینه نیز خود به تنهایی مراحل اجرای یک طرح تمام عیار که نمایی از زمین و کهکشان است را به خود اختصاص داده قرار بود این طرح برای روز تولد حضرت فاطمه رو نمایی شود که به دلیل پارهای از مشکلات این تاریخ به عقب افتاد ، اما با هر زحمتی بود ، امسال هم ، وعده هر ساله خود را برای امسال تمام کردم ، انشاءالله که مورد رضایت حضرت فاطمه زهرا علیه السلام بوده باشد
|
دانلود اندازه موبایل و ادامه خبر برچسبها طراحی ، مذهبی
|
یکی از دوستان سؤالی کرده که شاید شما و بخصوص دانشجویان عزیز از خودتون پرسیده باشین .
|
سؤال اصلاً برای مدیریت ازکجاشروع کنیم ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟
|
مطلب بخصوص یا کتاب ویژهای داره ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟
|
عزیزان همیشه برای هر کاری از جایی باید شروع کرد ، اولین و مهمترین گام شناخت توانایی خودمونه
|
آدم بینظمی هستیم
|
بعضی هامون زود عصبی میشیم
|
دوست داریم حرف ، حرف خودمون باشه
|
با اظهار نظر بقیه زیاد حال نمیکنیم
|
بدتر از همه چیز قانع هستیم به وضعیت حال
|
برنامه نداریم و برنامهریزی نمیکنیم
|
از انجام کارای بزرگ وحشت داریم
|
ساده بگم بایه مثال یه کشتی گیر در نظر بگیرید قبل مبارزه تو فکر نقطه ضعفای حریفه تا بتونه ازشون استفاده کنه
|
به نظر شما حریف مقابش هم ، چنین فکری توذهنش نیست ؟
|
البته که هست هر کدوم دنبال نقطه ضعف اون یکیه ! ! ! ! ! ! ! ! ! !
|
خوب به نظر شما کدومش برنده میشه ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟
|
حالا طور دیگه مطرحش میکنم
|
اگه شما به عنوان یه بازیکن در طول تمرین ، سعی در افزایش توانمندی و کاهش نقاط ضعفتون داشته باشین ، که با تمرین و ممارست فراون بدست میاد آیا باید در پیروزی شما شک کرد ؟
|
به نظر من هر کاری یه جور مبارزه هست ، اگه انجام بشه برد وگرنه باخت تجربه ! .
|
همیشه سعی کنید درستترین کارو انجام بدید اما
|
شک نکنید بدترین فکر شک کردن به کاری هست که میدونید درسته .
|
سعی کنید کامل باشید .
|
همیشه در هر کاری ، شکست ، مهمترین عاملش نداشتن شناخت از توانمندی خویشه
|
ما نمیدونیم چی میخوام و چی هستیم وتواناییمون چیه چطور میخوایم زیرمجموعهای با توانایی و مشکلات و . اداره کنیم ؟ ؟ ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !
|
میخوایی مدیر بشید ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !
|
برای مدیر شدن میبایست خود را به طرف مقابل شرکت مدیر عامل رئیس همه ثابت کنید
|
باید ثابت کنید حاضرید از جون برای شرکت مایه بذارید وجدان کاری
|
باید ثابت کنید آدم بانظمی هستید زودتر از همه وارد شرکت شوید و دیرتر از همه بروید
|
باید ثابت کنید بین حرف وعملتون فاصلهای نیست اگر حرفی زدید به آن عمل کنید
|
باید ثابت کنید قوانینو بلدید و عمل میکنید باهمکاران وپرسنل با زبان قوانین صحبت کنید
|
باید ثابت کنید اطلاعاتتون کافیه و
|
هدفتون ارتقا شرکته
|
در جلسات همیشه طرحهای نو اراعه دهید ، بگذارید در جمع با افکارتان آگاه شوند
|
باید ثابت کنید اگر کسی از قانون تخطی کرد با او برخورد میکنید حتی شما دوست عزیز !
|
باید ثابت کنید انسان خود رأی نیستید
|
هیچ مجموعهای حاضر نیست زیر مجموعه خودشو به فردی نالایق بسپاره ، پس ثابت کنید لیاقتشو دارید با اعتماد به نفس بالا .
|
ایشالا ادامشو .
|
سلام به همه دوستان و عزیزان
|
شاید خیلیها بگن دلیل نمیشه که هرکی قدرت داره حق با او نه !
|
شاید حق با اون نباشه ممکنه اشتباه فکر کنه یا نظر بقیه درستتر یا حقتر باشه .
|
یا بگید بله هرکی قدرت داده حق با او نه ، اگه نباشه سنگ رو سنگ بند نمیشه ! ! ! ! ! !
|
هر دو نظر یه جورایی درسته ، ولی در دنیای واقعی با عرض پوزش ! ! قدرت حق میآره و و و اگر نتونه حق بیاره
|
اون قدرت نیست ، بلکه هرجومرج .
|
ادامشو فردا .
|
به نظر شما قدرت حق به همراه میآورد ؟
|
ویژگیهای مدیر جان اپلگیت کسی است که یک مدیر متولد شده است . این نقشی است که او اصرار دارد با کسی که خیلی متفاوت به نظر میرسد نقش یک رهبر اشتباه گرفته نشود . طبق نظر اپلگیت اگرچه مدیریت و رهبری تکنیکهای مشترکی دارند ، اما وقتی که با وظیفه نظارت بر کارمندان سروکار دارند کاملاً با یکدیر متفاوت هستند . اگر شما فکر میکنید که تصور یک مدیر موثربودن ، بدون اینکه یک رهبر مؤثر باشید ، دشوار است ، جان اپلگیت میخواهد که این تفکر شما را تغییر داده و احتمالاً سبک مدیریتی شما را نیز عوض کند . از زمانی که جان اپلگیت اولین تجارت جسورانه خود را که یک دکه کوچک آب میوه فروشی در گوشه خیابان بود در یازده سالگی شروع کرد ، چیزهایی که برای اداره کردن کارکنان و به کارگیری آنان به عنوان یک گروه لازم است را کشف کرد . درواقع این آب میوههای تازه او نبود که جسارت او را به پیروزی تبدیل کرد بلکه توانایی شخصی منحصر به فردش در مدیریت گروه بچههای مدرسهای بود که بالاخره توانست گروه او را به یک گروه کارا تبدیل کند . او میگوید من همواره این توانایی را داشتهام که انواع شخصیتها را بشناسم و با موفقیت با افراد و تیپهای مختلف مردم ارتباط برقرار کنم . حتی در یازده سالگی او قادر بود که خصوصیات گروه جوانش را شناسایی کرده و از این اطلاعات به سود خود استفاده کند . او میافزاید ، من بلافاصله متوجه شدم که دوستانم خصوصیات رفتاری متفاوتی دارند یک نفر به راحتی راه میآمد و نفر بعدی به خاطر تفکر کنترلی که داشت ستیزه جو بود و دیگری فقط یک یاری گر واقعی خوب بود . شخصیت اصلی یا انواع رفتارها در هر کارمندی فطری است . این وظیفه مدیریت است که تیپ شخصیتی هر فرد را شناسایی کرده و بداند که چگونه باید با آن کارمند برخورد کند . در میان تیپهای رفتاری اصلی شما باید به دنبال یاریدهندگان ، جلو برنده ها ، خوش برخوردها و افراد کاری اجرایی باشید . هر نوع شخصیتی از یک نوع انگیزش محرک خاص بهره میگیرد و بسته به نوع ارتباطی که با او برقرار میشود پاسخ متفاوتی میدهد . به عنوان مثال یک مدیر بایستی هنگامی که با کارمندانی مواجه میشود که فقط به موفقیت شخصیاش توجه دارد ، اخلاق گروهی را تشویق کند . به عنوان یک مدیر باید ابتدا تکنیکهای خاصی که برای تشویق اخلاق شخصی کارمندان و بازدهی کاری لازم است ، را شناخت و بر کاری که انجام میشود نظارت کرد و هدف نهایی تشویق اشخاص برای دنبال کردن اهدافشان باشد . مدیران خوب به موفقیت هر فرد علاقهمند بوده که از این طریق در نهایت منافع تمام گروه تأمین خواهد شد ولی رهبران توجه کمتری به اشخاص دارند و در عوض بیشتر به هدف نهایی گروه اهمیت میدهند . اپلگیت میگوید رهبران ، کارکنان را به پیروان کنترل شده تبدیل میکنند درحالی که مدیران به کارکنان توان مؤثر بودن ، با انگیزه و کارا بودن را اعطا میکنند . برای کسانی که در آغاز راه هستند ، اگر شما قبلاً هیچ تجربه مدیریتی حتی نظارت بر فعالیتهای روزانه یک کارمند ، را هم نداشتهاید ، قبل از اینکه مسئولیتی را بپذیرند باید مهارتهایی را امتحان کنند . در کنار سبکهای متنوع ، فلسفه ها و تکنیکهای موجود ، مدیریت به هیچ وجه مثل آشپزی و خیاطی نیست . هر نوع تقاضایی با نیازها و شخصیت هر مدیر و کارمندی سازگار نیست . ولی اگر شما به دنبال این هستید که بفهمید آیا شرایط مدیریت کارکنان را دارید یا نه ؟ این سؤالات را از خود بپرسید
|
نمیدونم حقیقتاً میبایست ازکجاشروع کنم
|
دوس ندارم شما رو بافرمولهاوسایتای جورواجورگیج کنم به نظر من در حال حاضربیشترمشکلات ما که تاحدودی مشترکند مدیریت است !
|
این واژه به ظاهر ساده ولی تو در تویی هزارتو ! ! ! !
|
دوستان عزیزاغلب شماوشایداغلب مدیران باواژههایی مثل ارزش افزوده مدیریت مشتری انواع سیستمهای مدیریتی مدلهای و نظریههای پیچیده کموبیش آشنایی دارید ولی چرا به واقع با این همه ماهنوز اندر خم یک کوچهایم ؟
|
فکرمیکنید از لحاظ علمی عقبیم ؟
|
امکانات محدودی دراختیارداریم ؟
|
زمینه عملیاتی کردن داشتههای خودرانداریم ؟
|
برای افکاروعقیدمان ارزشی قایل نیستند ؟
|
قوانین دست وپاگیرند ؟
|
وصدهاسوال دیگه که شاید به ذهن هرکدممون برسه ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟
|
بحث وجوردیگه مطرح میکنم
|
چقدرسعی کردهاید ازدانسته خود در اختیار دیگران قرار دهید ؟
|
به چه مقداروقتی دوستان یاشخصی ازشمااطلاعاتی درخواست میکندبدون مضایقه دراختیاراوقرارداده ایدوحاضرشدیدازوقت وانرژییتان برای کمک و آگاهی اوصرف کنید ؟
|
تا چه حدبه برنامهریزی معتقدید ؟
|
آیابه حرفهایی که میزنید عمل میکنید ؟ بین حرف وعملتان چقدرفاصله هست
|
اگردرمحیط کارتان باعدم انطباق یابی قانونی مواجه شویدآیاشجاعت این رادارید آن رااصلاح کنید ؟
|
رقابت سالم راچقدر به حسادت کورکورانه ترجیح میدهید ؟
|
به چه مقدارمنافع عمومی رابرشخصی ترجیح میدهید ؟
|
تاکنون به فکرپیشرفت وارتقاء مجموعه کاری بودهاید ؟ یاخودراهنوزشخصی بی تاثیرتلقی میکنید ؟
|
تا چه حد به نظرات دیگران توجه ودربرنامه لحاظ میکنید ؟
|
آیاهمیشه حق بامشتری است ؟ شعاریاواقعیت
|
به چه چیزهایی اعتقاد یا ایمان دارید ؟
|
به نظر شما کدام دسته از سؤالات رامیبایست جواب داد ؟
|
آنهایی که درابتدامطرح شد یادرانتها ؟
|
معرفی روشهای نوین مدیریت
|
آنچه میخوانید متن فیلمی آموزشی با عنوان پرواز بوفالوها میباشد که در آن آقای جیمز پلاسکو به معرفی روشهای نوین مدیریت پرداخته است . لازم به توضیح است که به دلیل پارهای ملاحظات نوشتاری متن فیلم با اندک تصرف و تلخیص از نظر گرامیتان خواهد گذشت . میخواهم در مورد تغییرات دنیا کنونی که به شکل چشمگیری بر روش کسب و کار تأثیر گذارده است و روش برخوردی که برای باقی ماندن و ادامه بقا در قرن بیستم و یکم به آن نیازمندیم ، سخن بگویم . من چهل و سه سال است که در بازار کار هستم و سی سال اول آن را دقیقاً میدانستم که چه باید بکنم . وظیفه من به عنوان رهبر شرکت و عنوان مدیر سازمان بسیار روشن بود میبایست برنامهریزی ، سازماندهی و کنترل با هم میکردم و مطمئن میشدم که امور به همان شکل که انتظار میرفت انجام شده است . تصمیمگیری در سازمان با هم بود اگر کار خاصی در سازمان میبایست انجام میپذیرفت ، من باید مطمئن میشدم که فرد مناسب اقدام صحیحی را در زمان مناسب انجام داده است .
|
این روش در سی سال اول زندگی کار من کما بیش جواب داد . سپس حادثهای رخ داد که سبب شد در روش هدایت و پیشبرد شرکت و همچنین عملکردم در کلاسهایی که تدریس میکردم و نظرات مشورتی که به افراد میدادم ، تجدید نظر کنم . ادامه مطلب
|
آگاهی و آموزش بروزشده برای مدیران وپرسنل پایینتر
|
یکی ازظریفترین و شاید مهمترین مباحث درموفقیت یک مدیرابتدابالابردن آگاهی خودنسبت به حیطه کاری و از همه واجبات واجبتر دادن آگاهی به پرسنل زیر دستی است زیراباعث
|
حس ارزش گذاری در بین افرادتقویت شده و وظایف محوله تعریف واقعی میشود .
|
مسولیتپذیری را به میران قابل توجهی بالا میبرد .
|
در صورت نبودیکی ازمدیران ویامعاونان ، افراد به علت داشتن آگاهی کافی میتوانند مسئولیت رابنحوی عهده دار شوند که به نوبه خود مانع توقف و کاهش بازده در آن فعالیت میشود .
|
وقتی کارکنان ، خوب کار میکنند ، مدیران اصلاً توجه نمیکنند ، ولی در صورت خطا ، آنها را سرزنش و بعضاً تنبیه میکنند .
|
مدیران ناکارآمد ، واقعیتها را برای کارکنان بازگو نمیکنند . آنها در حالی که اخبار خوشایند را بزک کرده و به شکل بزرگنمایی شده به کارکنان خود نشان میدهند ، سعی میکنند اخبار ناگوار را کوچک یا پنهان کنند .
|
ارزیابی عملکرد افراد را عموماً براساس عملکرد انفرادی آنان محاسبه میکنند ، ولی برای سینرژی و فرهنگ توان افزایی و هم افزایی ارزشی قائل نیستند .
|
با افراد باکارکرد ناچیز و کارکرد برجسته ، یکسان برخورد میکنند . این برخورد باعث میشود کارکنانی با موقعیت اول همیشه در حال تمسخر و پوزخند و کارکنانی با موقعیت دوم ، همیشه بیانگیزه باشند .
|
با اجرای سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن ، بر تیرگی روابط افراد سازمان دامن میزنند .
|
کارهای کوچک را به آدمهای بزرگ و شایسته و کارهای بزرگ را به آدمهای نالایق میسپارند .
|