fa
stringlengths 3
1.98k
| en
stringlengths 5
2k
| sco
float64 1
1
|
---|---|---|
دستم چه خوشگلشده.
|
Wow, my hands are actually glowing.
| 1 |
زنانِ تمیزکار راه آهن شیکاگو و شمال غربی در حال تمیز کردن یکی از لوکوموتیوهای غول پیکر ردهٔ H. کلینتون ، آیووا ، 1943
|
Women wipers of the Chicago and North Western Railroad cleaning one of the giant "H" class locomotives, Clinton, Iowa, 1943
| 1 |
زود به رختخواب رفتن و زود بیدار شدن ایده بسیار خوبی است.
|
going to bed early is a good idea.
| 1 |
ساعتت تو تخت جا مونده بود.
|
the clock was by your bedside.
| 1 |
سعی کنید با گفتن جوکهای بامزه و شکلک درآوردن فرزندانتان را بخندانید.
|
And remember, have fun with your kids on the journey.
| 1 |
سوار قطار به سمت پاریس بود
|
He was on the train to Paris.
| 1 |
شرایط مراقبت و نگهداری از لنز های تماسی رنگی
|
Colored contact lenses are often advertised as cosmetic or fashion accessories.
| 1 |
شنیدی
|
Do you hear me?
| 1 |
علاوه بر این، ملاحظات در مورد ذخیرهسازی طولانی مدت پرونده سلامت الکترونیکی به علت احتمال اینکه این اطلاعات ممکن است یک روز به موازات در سیستمهای دیگر بخش مراقبت مورد استفاده قرار گیرند پیچیده میشود.
|
Additionally, considerations about long-term storage of electronic health records are complicated by the possibility that the records might one day be used longitudinally and integrated across sites of care.
| 1 |
غیر ممکن است عطسه کنید و چشمانتان را همزمان باز نگه دارید.
|
It is impossible to sneeze and keep ones eye's open at the same time.
| 1 |
فرقی هم نمیکند که این شاعر چه کسی باشد.
|
That remains the same no matter who is Pope.
| 1 |
فقط از زبونش شنیدم که نیمه گمشده اش بودی و خیلی بهش کمک کردی
|
I just heard from him that you were his soul mate and you did a lot for him.
| 1 |
فکر میکنی اپینفرین رو از کجا گرفتم؟
|
Where do you think I got the epinephrine?
| 1 |
فکوهی، مهمترین خدمت این کتاب را احیای واژه مردم نگاری براساس یک روش علمی است.
|
The production of a summary description of our environment in the form of such laws is a fundamental aim of science.
| 1 |
×قورباغه× ×مار×
|
Chinese characters for frog and snake
| 1 |
کابل (پژواک، ١٣ حوت ٩٩): رئیس باغ وحش کابل مى گويد که هرچند در زمان شيوع ويروس کرونا، اين اداره هفده ونيم ميليون افغانى خساره ديد؛ اما در سال گذشتۀ مالى عوايد شان به ٣٣ ميليون افغانى مى رسيد و يک ميليون بازديد کننده داشته اند.
|
KABUL (Pajhwok): The Kabul Zoo director says the zoo suffered a 17.5 million afghanis loss due to Covid-19 spread but the total revenue of last year was 33 million afghanis from one million visitors.
| 1 |
کبد بچه یکی از آخرین ارگانهایی است که در انتهای بارداری کامل میشود و زودتر از نیمه دوم بارداری کامل نمیشود.
|
A baby's liver is one of the last organs to develop fully and does not mature until the last half of pregnancy.
| 1 |
گفتم اصلا نپرسی.
|
I thought you would never ask.
| 1 |
ما دوتا ... نمی تونیم بگیریمش
|
The two of us... we can't take him.
| 1 |
مقامات کاتالونیا اذعان کرده بودند از مجموع 6.3 میلیون رایدهنده بالقوه در این منطقه 2.3 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و اکثر آنها از جداشدن از اسپانیا حمایت کردهاند.
|
Catalan officials said out of 6.3 million potential voters, 2.3 million cast ballots, with most favoring secession.
| 1 |
مگه من تا حالا در اين مورد چيزي بهت گفتم ؟
|
Has it ever bothered me?
| 1 |
من اهل نيويورک هستم
|
I came from New York
| 1 |
من جز اینکه اونو میشناسم و تشخیص میدم کار دیگه ای نمیتونم بکنم .
|
I couldn't help but recognize him.
| 1 |
منظورت چیه چیکار میکنم . دارم درو روش قفل میکنم
|
What do you mean, "What am I doing". I'm locking her in there.
| 1 |
هر چند خیلی ها به ما پیشنهاد دادند که شیرینی ها را از مغازه های معتبر تهیه کنیم؛
|
While some buy sweets from sweet shops.
| 1 |
واران: پوگبا سعی میکند مثبت فکر کند
|
Regan tried to think positive.
| 1 |
. و بدين ترتيب معشوقعش در حال مرگ است
|
Ah... Her beloved is dying.
| 1 |
و به این دلیل رادیو را به میان آوردم که فکر می کنم رادیو مثالی عالی از این که یک رسانه جدید چطور میتونه ساختارهای جدیدی که بعد داستانهای جدید تعریف کنند را تعریف می کند .
|
And the reason why I bring up radio is that I think radio is a great example of how a new medium defines new formats which then define new stories.
| 1 |
و تو حق داري که ازش بگذري.
|
And you're allowed to move on.
| 1 |
یک گاو نر که استخوان گاو دیگری را میجود.
|
A bull chews on a bone of another cow.
| 1 |
یه لحظه سلام کنیم!
|
Have a belated hello!
| 1 |
19:7 آنها به او گفتند, "پس چرا موسی فرمان او را به یک لایحه طلاق, و برای جدا کردن?"
|
Matthew 19:7-8 "They say unto him,Why did Moses then command to give a writing of divorcement,and to put her away?
| 1 |
(9) 8 کوچک و کم چرب کراکر گراهام پوشش داده شده با پنیر خامه ای بدون چربی، یک غذای سبک 3-Point مورد این است که اگر شما استفاده از 1/4 ج. پنیر خامه ای
|
(9) 8 small low-fat graham crackers covered with fat-free cream cheese is a 3-point snack if you use 1/4 c. cream cheese
| 1 |
Ana səhifə Cavablar xəzinəsi عرفان و اخلاق Practical Mysticism and Ethic اصول و مبانی عملی روش شناسی ذکر
|
Is lobster, clam, oyster and octopus halal?
| 1 |
Sony تحت هیچ شرایطی مسئول استفاده نادرست شما از سایر محتوا یا هرگونه محتوای ارائه شده توسط اشخاص ثالث نیست.
|
Under no circumstances will Sony be liable in any way for your improper use of additional content or other third-party content.
| 1 |
"از ميان آينه. پيري"
|
Listen, I was, I goggled last night.
| 1 |
-اگه میخوای ...
|
If you want to...
| 1 |
انتخاب بیشتر از بازی های حافظه و دیگر بازی های کازینو انتخاب کمتر
|
More choice of slot games and other casino games have fewer choices
| 1 |
انواع مختلفی از تومورهای پوست وجود دارد، اما لیپوم معمولا دارای ویژگی های متمایز است.
|
There are many types of skin tumors, but a lipoma usually has distinct characteristics.
| 1 |
اینجا جایست که همکاری من با باکتریها شروع میشود
|
And this is where my collaboration with bacteria comes into play.
| 1 |
" این نه فقط موفقیتی فوری برای اندرو مایکل ۱۷ ساله بود بلکه همچنین جریان ثبت دامنه و دسترسی به فضای وب را برای بسیاری ممکن کرد".
|
Not only was it an instant success for a 17-year-old Andrew Michael, but it also simplified the process of registering domain names and accessing web hosting for many.
| 1 |
بخاطر همين پاي استيفن رو کشيدي وسط... چون ميدونستي که بهت کمک مي کنه، با وجود اينکه...
|
That's why you brought Stefan in,'cause you knew he'd help you even though he hates your guts.
| 1 |
برای رسیدن به این بهشت روی زمین باید از جاده مرودشت و کامفیروز بروید.
|
guide you into Paradise, into the land of peace and hope.
| 1 |
برو به سمت پارک اونجا میبینمت
|
Head to the park. I'll meet you there.
| 1 |
بله میدونم
|
Yes, I knew about it.
| 1 |
به میلیونها نفر شلیک کردم
|
I've shot a million fucking people.
| 1 |
بیایید نگاهی به برخی از روند طراحی وب سایت های خرده فروشی در سال 2019 و برخی از بهترین الهام های طراحی سایت برای تجارت الکترونیک برای هر صاحب کسب و کار که در سال آینده سرمایه گذاری می کنند:
|
Let’s look at some retail website design trends for 2019, and some of the best e-commerce web design inspirations for any business owner looking to capitalize this year:
| 1 |
پنج دلیل که آمریکا نباید با ایران، روسیه و اسد در سوریه بجنگد
|
5 Reasons America Should Not Fight Iran, Russia, And Assad In Syria
| 1 |
پیارموهان تو الله آباد اصلا این شکلی نبود
|
Pyaremohan wasn't like this back in AIIahabad.
| 1 |
تا [آن كه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند، پس در حالى كه آنها مىنگريستند صاعقه آنها را گرفت
|
Then they defied the command of their Lord; so the thunderbolt seized them as they looked on.
| 1 |
تعطیلات جدید می تواند موجب نزاع سیاسی میان دموکرات ها و جمهوری خواهان علیه کسانی شود که سرزنش می شود.
|
The new shutdown could trigger a political battle between Democrats and Republicans over who is to blame.
| 1 |
تمرينه خوبي بود , پائول من و دخترا ميخوايم نشونت بديم
|
Good practice, Paul! Me and the girls wanna show you
| 1 |
جواد ظریف گفت که حتی در شرایطی که مواضع سپاه پاسداران «۲۰۰ درصد» به دیپلماسی و سیاست خارجی ایران آسیب می رساند، سلیمانی حاضر نبود برای دیپلماسی از «میدان« کوتاه بیاید.
|
Zarif said Soleimani would not compromise for diplomacy, even if IRGC stances were damaging to Iran's diplomacy and foreign policy "by 200%".
| 1 |
جورج و لنی رویایی در سرشان دارند.
|
George and Lenny have a dream.
| 1 |
چرا من به این تست ها نیاز دارم؟
|
Why do I need those tests?
| 1 |
خارج شد؟
|
Did she get out?
| 1 |
خسته به نظر میرسید؛ ولی شکایت نمیکرد.
|
He was exhausted, but he didn’t complain.
| 1 |
خط وی را در تعلیق و هم در خطوط ششگانه ستودهاند.
|
In the wall and crown knot they are tied in opposite directions.
| 1 |
داره بلندتر میشه - میزنم تیکه تیکه ش میکنم -
|
- He keeps getting taller! - Then I'll cut him down to size.
| 1 |
دانلود رایگان فیلم جدید I Dont Know How She Does It 2011
|
Olivia Munn – I don’t know how she does it Scene 2011
| 1 |
در خواب بیند چیزهای خوب!
|
Like dreaming of good things.
| 1 |
روز جلسه ي سهامدارا
|
On the day of the Shareholders' Meeting.
| 1 |
زباله صفر: زباله صفر به معنای کاهش آنچه ما در سطل زباله میریزیم و به صفر رساندن زبالهسوزی.
|
ZERO WASTE: Reducing what we throw into landfills and incinerators to zero.
| 1 |
زود میام آره، نه
|
- I'll be right with you. - Yeah, no.
| 1 |
سوگند به ماه چون پى [خورشيد] رود.
|
And by the moon as it follows it (the sun);
| 1 |
شادبودن نمیتواند به خودی خود یک هدف باشد.
|
Happiness can't be a goal in itself.
| 1 |
شما عکسای آدمایی رو دارید که نمیشناسم و دستاشون رو انداختن دور همسرم
|
You got people I don't know with their arms round my wife.
| 1 |
شوهر الاغ سابقمه . داره مثل الاغ رفتار میکنه
|
Just my jackass ex-husband acting like a jackass.
| 1 |
غذا خوردیم... و باید حوالی 10 رفته باشه
|
We ate... and he must have left about 10:00.
| 1 |
فهمیدم که واقعاً باید برگردم.
|
I guess I really should go back.
| 1 |
"لاينس" با همه رابط هاش توي سوريه تماس گرفته
|
Line is cut with Syria.
| 1 |
مسافرا احتمالا تو این ساختمون نگه داشته شدن قبل از جنگ داخلی ساخته شده و به عنوان انبار استفاده می شده
|
The detainees are likely being held in this warehouse, built before the Civil War, used for storage.
| 1 |
"مکزیک اعتقادی به دیوارها ندارد " اما او به لغو...
|
“Mexico does not believe in walls,” he continued, reports CNN.
| 1 |
من صاحب يه پليس آهني شدم
|
- I got the Cyber Agent.
| 1 |
میتونم ببینمش.
|
- I can see it! - Belle.
| 1 |
نگاهی به سایت Caribana Festival بیندازید.
|
Come check out the Caribbean Festival.
| 1 |
نمیخواین راجع به این موضوع حرف بزن ین، نه؟
|
Ain't wantin' to talk about it, huh?
| 1 |
نه اين اولين شغل من در کاليفرنيا است
|
No. This is my first job in California.
| 1 |
نه. به نظر من، تونل به وسیلهی یکی از افرادم تسخیر شده
|
For my money, I think the tunnel is being haunted by one of my guys.
| 1 |
«هرچه در توان داشتم برای قانع کردن نمایندگان پارلمان جهت حمایت توافق انجام دادم.
|
“I have done everything I can to convince MPs to back the deal.
| 1 |
هر دو طرف عقب نشینی کنین
|
Both sides shall withdraw their troops!
| 1 |
هزار و نهصد و هشتاد و چهار
|
Big Brother Is Watching You
| 1 |
همه خدمات و خدمات ما
|
All Our Services and Services
| 1 |
ودوباره این یک سنگ بود تقریبا به اندازه این تالاری که شما دراون نشستید .
|
And again, this was a rock probably roughly the size of this auditorium that we're sitting in.
| 1 |
وضعیت در ایرلند مشابه انگلستان در زیر است، البته بدون شرکت مورد علاقه جامعه . دو شکل شرکت با مسئولیت محدود با ضمانت وجود داشت، اما اکنون فقط از فرم بدون سرمایه استفاده می شود. ممکن است از نامهای ایرلندی نیز استفاده شود، مانند cpt ( cuideachta phoibli theoranta ) برای plc، و Teo (Teoranta) برای Ltd.
|
Situation in Ireland is similar to the United Kingdom below, though without the class Community Interest Company. There were two forms of Company Limited by Guarantee, but only the form without a share capital is now used. Irish names may also be used, such as cpt (cuideachta phoibli theoranta) for plc, and Teo (Teoranta) for Ltd.
| 1 |
و گاهی اوقات هنگامی که مشکلات مالی پدر و مادرش شدت میگرفت، آنها را در همین پستو مییافتی که در اندیشه فرورفته بودند و یا چنانکه گریفیث گاهی اوقات از سر بیچارگی میگفت، با دعا راه چارهای میجستند ، شیوه ای که کلاید بعدها در تفکرات خود آن را به کلی بیاثر میشمرد.
|
And here at times, when his mothers and fathers financial difficulties were greatest, they were to be found thinking, or as Asa Griffiths was wont helplessly to say at times, praying their way out, a rather ineffectual way, as Clyde began to think later.
| 1 |
ولي توي واقعيت، هيچوقت اين اتفاق نيفتاد.
|
... but in reality, this has never happened.
| 1 |
یا هرگز او را به این شدت عصبانی ندیده بود.
|
he had never seen her this angry before.
| 1 |
یکی از آهنگسازان مشهور فرانسوی جایی نوشته بود " هرچه من بیشتر عمر می کنم ، بیشتر یاد میگیرم .
|
A renowned French composer once wrote, “The more I live, the more I learn.
| 1 |
1، با استفاده از پیشرفته ترین میکرو رایانه برای پردازش سیگنال دیجیتال، به شدت بهبود اثر تشخیص.
|
1, Using the most advanced microcomputer to processing digital signal, Highly improve the detection effect.
| 1 |
آتش بس در یمن که بارها توسط ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی نقض شده است، یک بار قبل از رایزنی های سازمان ملل تمدید شد. این تمدید دو ماهه آتش بس در ۱۱ اوت به پایان رسید، دوباره تمدید شد و در ۱۰ اکتبر بدون توافق جدید پایان یافت.
|
UNSC Statement Denies Yemeni People Will: Yemeni Official Story Code: 1017921 The ceasefire in Yemen, repeatedly violated by the Saudi aggressor coalition, was extended once before following UN consultations.
| 1 |
آنها اغلب کمتر امن هستند، با بودجه امنیتی کمتری، و ذهنیتی که آنها برای جلب توجه توجه کمتری دارند.
|
They’re often less secure, with a smaller security budget, and the mindset that they’re too insignificant to attract attention.
| 1 |
آیا آماده وارد شدن به عرصه تجارتی اینستاگرام برای کسب و کار کوچک خود هستید؟
|
Are you ready to dive into Instagram marketing for your small business?
| 1 |
آیا درست است که فلفل به چشم من پاشیده شود؟
|
Is it right to spray pepper in my eyes?
| 1 |
اگر سگم علف بخورد چه کار کنم؟
|
What to Do if Your Dog Eats Grass
| 1 |
اگر کسی رنجیده از او معذرت می خواهم.»
|
Then, if the offending one repents, I am commanded to forgive.
| 1 |
اگه نتونستم دوام بیارم بهم شلیک کن
|
If I can't hold it anymore, just give me a shot.
| 1 |
الان بین تو و تیموتی و کاریما گیر کردم.
|
It's down to you, timothy and kareema.
| 1 |
اما بنا به گفته سرویس های ایتالیایی، این هیئت همچنین تعدادی از نظامیان فرانسوی، تحت پوشش بازرگان را نیز در بر می گرفت.
|
But according to the Italian services, the delegation also included several French soldiers disguised as businessmen.
| 1 |
اما چیزی که برای من مهم بود این بود که برای چیزی که به باشگاه دادم احساس ارزشمندی کنم.
|
But what was important to me was to feel valued for what I gave to the club.
| 1 |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.