Chapter
int64
1
61
Part
int64
1
76
Bait
int64
1
890
Mesra
int64
1
2
Text
stringlengths
18
34
8
10
24
1
چو هنگام رفتن فراز آیدش
8
10
24
2
به فرزند نو روز بازآیدش
8
10
25
1
به گیتی بماند ز فرزند نام
8
10
25
2
که این پور زالست و آن پور سام
8
10
26
1
بدو گردد آراسته تاج و تخت
8
10
26
2
ازان رفته نام و بدین مانده بخت
8
10
27
1
کنون این همه داستان منست
8
10
27
2
گل و نرگس بوستان منست
8
10
28
1
که از من رمیدست صبر و خرد
8
10
28
2
بگویید کاین را چه اندر خورد
8
10
29
1
نگفتم من این تا نگشتم غمی
8
10
29
2
به مغز و خرد در نیامد کمی
8
10
30
1
همه کاخ مهراب مهر منست
8
10
30
2
زمینش چو گردان سپهر منست
8
10
31
1
دلم گشت با دخت سیندخت رام
8
10
31
2
چه گوینده باشد بدین رام سام
8
10
32
1
شود رام گویی منوچهر شاه
8
10
32
2
جوانی گمانی برد یا گناه
8
10
33
1
چه مهتر چه کهتر چو شد جفت جوی
8
10
33
2
سوی دین و آیین نهادست روی
8
10
34
1
بدین در خردمند را جنگ نیست
8
10
34
2
که هم راه دینست و هم ننگ نیست
8
10
35
1
چه گوید کنون موبد پیش بین
8
10
35
2
چه دانید فرزانگان اندرین
8
10
36
1
ببستند لب موبدان و ردان
8
10
36
2
سخن بسته شد بر لب بخردان
8
10
37
1
که ضحاک مهراب را بد نیا
8
10
37
2
دل شاه ازیشان پر از کیمیا
8
10
38
1
گشاده سخن کس نیارست گفت
8
10
38
2
که نشنید کس نوش با نیش جفت
8
10
39
1
چو نشنید از ایشان سپهبد سخن
8
10
39
2
بجوشید و رای نو افگند بن
8
10
40
1
که دانم که چون این پژوهش کنید
8
10
40
2
بدین رای بر من نکوهش کنید
8
10
41
1
ولیکن هر آنکو بود پر منش
8
10
41
2
بباید شنیدن بسی سرزنش
8
10
42
1
مرا اندرین گر نمایش کنید
8
10
42
2
وزین بند راه گشایش کنید
8
10
43
1
به جای شما آن کنم در جهان
8
10
43
2
که با کهتران کس نکرد از مهان
8
10
44
1
ز خوبی و از نیکی و راستی
8
10
44
2
ز بد ناورم بر شما کاستی
8
10
45
1
همه موبدان پاسخ آراستند
8
10
45
2
همه کام و آرام او خواستند
8
10
46
1
که ما مر ترا یک به یک بنده‌ایم
8
10
46
2
نه از بس شگفتی سرافگنده‌ایم
8
10
47
1
ابا آنکه مهراب ازین پایه نیست
8
10
47
2
بزرگست و گرد و سبک مایه نیست
8
10
48
1
بدانست کز گوهر اژدهاست
8
10
48
2
و گر چند بر تازیان پادشاست
8
10
49
1
اگر شاه رابد نگردد گمان
8
10
49
2
نباشد ازو ننگ بر دودمان
8
10
50
1
یکی نامه باید سوی پهلوان
8
10
50
2
چنان چون تو دانی به روشن روان
8
10
51
1
ترا خود خرد زان ما بیشتر
8
10
51
2
روان و گمانت به اندیشتر
8
10
52
1
مگر کو یکی نامه نزدیک شاه
8
10
52
2
فرستد کند رای او را نگاه
8
10
53
1
منوچهر هم رای سام سوار
8
10
53
2
نپردازد از ره بدین مایه کار
8
10
54
1
سپهبد نویسنده را پیش خواند
8
10
54
2
دل آگنده بودش همه برفشاند
8
10
55
1
یکی نامه فرمود نزدیک سام
8
10
55
2
سراسر نوید و درود و خرام
8
10
56
1
ز خط نخست آفرین گسترید
8
10
56
2
بدان دادگر کو جهان آفرید
8
10
57
1
ازویست شادی ازویست زور
8
10
57
2
خداوند کیوان و ناهید و هور
8
10
58
1
خداوند هست و خداوند نیست
8
10
58
2
همه بندگانیم و ایزد یکیست
8
10
59
1
ازو باد بر سام نیرم درود
8
10
59
2
خداوند کوپال و شمشیر و خود
8
10
60
1
چمانندهٔ دیزه هنگام گرد
8
10
60
2
چرانندهٔ کرگس اندر نبرد
8
10
61
1
فزایندهٔ باد آوردگاه
8
10
61
2
فشانندهٔ خون ز ابر سیاه
8
10
62
1
گرایندهٔ تاج و زرین کمر
8
10
62
2
نشانندهٔ زال بر تخت زر
8
10
63
1
به مردی هنر در هنر ساخته
8
10
63
2
خرد از هنرها برافراخته
8
10
64
1
من او را بسان یکی بنده‌ام
8
10
64
2
به مهرش روان و دل آگنده‌ام
8
10
65
1
ز مادر بزادم بران سان که دید
8
10
65
2
ز گردون به من بر ستمها رسید
8
10
66
1
پدر بود در ناز و خز و پرند
8
10
66
2
مرا برده سیمرغ بر کوه هند
8
10
67
1
نیازم بد آنکو شکار آورد
8
10
67
2
ابا بچه‌ام در شمار آورد
8
10
68
1
همی پوست از باد بر من بسوخت
8
10
68
2
زمان تا زمان خاک چشمم بدوخت
8
10
69
1
همی خواندندی مرا پور سام
8
10
69
2
به اورنگ بر سام و من در کنام
8
10
70
1
چو یزدان چنین راند اندر بوش
8
10
70
2
بران بود چرخ روان را روش
8
10
71
1
کس از داد یزدان نیابد گریغ
8
10
71
2
وگرچه بپرد برآید به میغ
8
10
72
1
سنان گر بدندان بخاید دلیر
8
10
72
2
بدرد ز آواز او چرم شیر
8
10
73
1
گرفتار فرمان یزدان بود
8
10
73
2
وگر چند دندانش سندان بود