fa
stringlengths 3
1.98k
| en
stringlengths 5
2k
| sco
float64 1
1
|
---|---|---|
متاسفانه، نمیتونم از جزییاتش حرفی بزنم | Unfortunately, I can't discuss any of the details. | 1 |
حق آقای راجی بیلیچی به برخورداری از موازین دادرسی و محاکمهی عادلانه، از جمله دسترسی به وکیل و اطلاعات مربوط به اقدام قضایی علیه او را تضمین کنند؛ | Guarantee Ms. Ayşe Dicle’s right to due process and a fair trial, including access to her lawyer and to information about the judicial procedure against her; | 1 |
من تمام زندگيم رو صرف اين کردم که تنها نباشم براي اينکه من رو وحشت زده ميکرد اين فکر | I spent my whole life trying to avoid being alone because I was terrified. | 1 |
-جدی تصور کنین که یوری به یه قرار میره و دوست پسرش رو با این لباس می بینه | Imagine Yuri going on a date and seeing her boyfriend dressed like this. | 1 |
در سال 1855 ماکسول یک روش سه رنگ را با شاتر واقعی در سال 1861 توسعه داد. | In 1855, Maxwell developed a three-color method, with the actual shutter being pressed by Thomas Sutton in 1861. | 1 |
ميگه ديده يه مَرد دوچرخه سوار داشته ازصحنهفرارميکرده. | Someone saw a man running away on a bicycle from the scene. | 1 |
چرا من کسیو ندارم که توی این موقعیت ها بهش زنگ بزنم؟ | Why don't I have anyone to callat a time like this? | 1 |
لطفا گوش بده- اشکال نداره آرجون- | They are honest, good people just the way you thought | 1 |
2. آیا قطع برق ناگهانی در حین کار آسانسور خطرناک است؟ | Is it dangerous for power failure suddenly during the elevator running? | 1 |
تو از اول دنبال پول بودي | That you were after the money right from the start? | 1 |
این جشنواره برای نخستین بار است که برگزار می شود. | The festival is held for the first time. | 1 |
شما يکي اينجا داريد آقاي "مک دير" | You've got one here in Mr. McDeere. | 1 |
تعداد مشترکین برق تهران 55123230 مشترک می باشد که در مجموع 30966 میلیون کیلووات ساعت انرژی برق مصرف می کنند. | The total number of electricity subscribers is 55123230, consuming a total of 30966 million KWh. | 1 |
تعجب مي کنم بوي مرد اذيتت مي کنه! | I am surprised you're upset by man smell. | 1 |
حالا دیگه خیلی شبیه جون یه شدی | You are more and more like Jun Ye now | 1 |
تنها کاری که باید بکنیم این است که بهای بیشتری به این غذاهای فوق العاده بدهیم. | I will just have to go back again for more of that wonderful food. | 1 |
هوا گرمه، آسمون آبیه پر از ابرهای بزرگ پفی | It's warm, the sky is blue, full of fluffy clouds. | 1 |
MOQ 20pcs، اگر تغییر رنگ یا اندازه و سفارشی، MOQ مورد بحث قرار گیرد | MOQ 20pcs, if change color or size and customized, the MOQ need be discussed | 1 |
نمیدونم هارمونی چیکار کرده ولی قفل یه چیزی رو باز کرده | I don't know what Harmony has done, but she has unlocked something | 1 |
خونتون از اون سمته، "ليلا". | Your house is back there, Leila. | 1 |
-مشروبي که سفارش داده بوديد، قربان . | Here's the bottle you ordered, sir. | 1 |
۱۸سالگی بچه دار شدن، طلاق کارهای رقت انگیز، رمانهای متوسط گند زدن به همش یه فاجعه ست | The having a kid at 18, the divorce, the pathetic affairs, the mediocre novels, fucking all of it is a clusterfuck... | 1 |
اگر من به "درک " براي شما خدمت کنم تو هر دوتاي ما رو آزاد ميکني. | If I serve up Derek, you let both of us walk. | 1 |
پس به خودم ميگم که زياد نگران نشم | So tell myself to not worry about things too much. | 1 |
نمی دانیم چه کسی را در این باره مقصر بدانیم. | We don’t know who is mentioned there [in the indictment]. | 1 |
معرفی پارسا - پردازش الکترونیک راشد سامانه (پارسا) | Introduction of Parsa Company - Pardazesh Electronic Rashed Samaneh (Parsa Co.) | 1 |
و آنچه بر ما و او گذشته را به اشتراک بگذاریم. | It connects us (the present) and the past (the ancestors). | 1 |
امسال هم عیدی ، کتاب بدهیم ! » | Day after day, year after year, book after book.” | 1 |
تعداد زیادی سلاح برای انتخاب | - A lot of weapons to choose | 1 |
مچش رو با یکی از تشویق کنندهها گرفتم. | - I caught him making out with a cheerleader. - Hmm. | 1 |
بفرمایین دوباره یهم بزنگ بزنین حتما | - Please call us next time, too. | 1 |
تو اینجا وقت میگذرونی و بولینگ بلد نیستی؟ | You hang out here and you don't know how to bowl? | 1 |
من فقط می دانستم که پدر و مادر من به او دستور داده شده بود و هر روز من به پستچی نگرانی پیش بینی ورود Bennie صبر کنید. | I just knew my parents had ordered her and every day I would wait on the mailman anxiously anticipating Bennie's arrival. | 1 |
ولی من یجورایی میخوام با یکی برم سر قرار | But I kind of want to date someone. | 1 |
من تقريبا همه چيزي که تو اين دنيا... | I have lost damn near everything | 1 |
در لحظه زندگی کن، مرد. | Live in the now, man. | 1 |
خطر بعد از دو سال ۷۳% و بعد از پنج سال ۶۷% میشود. | The risk was 73% after 2 years and 67% after 5 years. | 1 |
و باهمدیگه سبز رو تشکیل میدیم وووو. | And we'll make green! * Slideshow * I don't know | 1 |
همچين عجيبم نيست اگه ياسو به سمتِ يوري جذب بشه | And all guys get horny. | 1 |
به الله قسم که فکر میکنم الله تو را نزد دو هم صحبتت ( رسول الله صلی الله علیه و سلم و ابوبکر ) قرار دهد. | And I swear to God, think twice before you put yourself in a category. | 1 |
اين جيگر يه دوچرخه رو در 17 ثانيه مي جوئه | This baby'll chew up a bicycle in 17 seconds. | 1 |
گرگی که صحبت میکند نشان میدهد که باید بررسی کنید به چه کسی در زندگی اعتماد دارید. | Gwen's learned that you have to be careful who you trust. | 1 |
بنابراین اینجا بود که بریتنی با سایمون آشنا شد | So that's where Brittany was when she met Simon. | 1 |
اون چند تیکه شد اما با هم پرواز می کردن انگار که یه چیزی کنترلشون میکنه | The thing broke into pieces that flew around together, like it was under some kind of control. | 1 |
و این همان لحظات بیاهمیتی است که زندگی واقعی ما را میسازد. | And it’s those insignificant moments that make up the reality of our lives. | 1 |
بین تموم مربی های من شما تنها کسی هستی که اینقدر بهم گیر میده | Of all my mentors, you've doted on me the most. | 1 |
میدونستم روزی تو رو از دست میدم. تو هشدار دادی و من پذیرفتم. | Oh, darling, I knew I'd lose you someday. | 1 |
دفتر ریاست جمهوری کره جنوبی این خبر را منتشر کرد. | South Korea's presidential office welcomed the news. | 1 |
ساختمان تاریخی شهر کازابلانکا، مسجد حسن دوم است که نماد بزرگ نه تنها این شهر بلکه کشور مراکش است. | Casablanca’s major point of interest and landmark building, the Hassan II Mosque is a lavish symbol not only of the city, but also of Morocco itself. | 1 |
که احتمال بيشتري ميمونه که بيماريش، بارداري خارج از رحم باشه. | Which leaves a much bigger chance that the diagnosis is ectopic endometriosis. | 1 |
Tex. هر سال بسیاری از مردم در درگیری بین رول کشته شدند. | Tex. so many people killed in clashes between rolls each year. | 1 |
به عنوان یک نتیجهگيري، بسیاری از اشیائي که سردتر از ستارهها هستند، در طيف مادون قرمز، بهتر مورد مطالعه قرار ميگيرند. | As a result, most objects that are cooler than stars are better studied in the infrared. | 1 |
هنگامیکه سوی آنان باز گردید، به سویتان عذر میآورند. بگو: «عذر نیاورید. هرگز برای شما ایمنی نداریم (و) خدا همواره ما را از خبرهای مهم شما آگاه گردانیده و بهزودی خدا و رسولش عمل شما را خواهد دید. سپس سوی دانای نهان و آشکار بازگردانیده میشوید. پس به آنچه انجام میدادید به شما خبری مهم میدهد.» | They will apologize to you on your return. Tell them, "Do not ask for pardon. We will never believe you. God has already told us everything about you. God and His Messenger will soon make your deeds public, then you will return to Him who has absolute knowledge of the unseen and the seen and He will inform you of what you have done. | 1 |
من کار اشتباهي کردم؟ | Did I do something wrong? I don't... | 1 |
ولی بذار از این به بعد به عنوان تیم عمل کنیم فکرمیکنی چرا یه تیم، تیم هستش؟ | I know you want the spotlight, but let's do things as a team now and then. | 1 |
رئيس دانشگاه تو تعيين رويه ي چاپ و نشر دخالت نداره | The dean can't dictate editorial policy. | 1 |
در این ازدواج پرداخت نفقه به زن و تأمین مسکن وی استثنا شده است، و فقهای اهل سنت با آزادی کامل در این مورد فتوا صادر کردهاند و هیچ کس آنان را به موجب این فتوا متهم به خیانت ننموده است! | In this marriage, the alimony payment to the woman and the provision of her housing have been exempted, and the Sunni jurisprudents issued a fatwa with full freedom, and no one has accused them of betrayal according to this fatwa! | 1 |
مکمل را دقیقاً طبق دستور تهیه کننده تهیه کنید ، تقریباً در همان زمان هر روز (دقیقاً مثل برای اطمینان از حداکثر کارآیی ، شما یک قرص کنترل زایمان می کنید). | Take the supplement precisely as prescribed by the maker, at approximately the same time every day (just like you would a birth control pill, for utmost effectiveness). | 1 |
با قیمت رقابتی، محصولات با کیفیت بالا، تحویل به موقع، خدمات عالی، محصولات ما از محبوبیت زیادی در خاورمیانه، آمریکای شمالی، اروپا، آفریقای جنوبی و جنوب شرقی آسیا برخوردار هستند و حجم فروش و سودآوری بالایی را برای مشتریان به ارمغان می آورند. | With competitive price, high quality products, on time delivery, excellent service,our products enjoy great popularity in the Middle East, North America, Europe, South Africa and S. E Asia, and bring High sales volumes and profitability for our Customers. | 1 |
Bigasoft Total Video Converter 3.5.18 – دانلود نرم افزار تبدیل ویدئویی | OJOsoft Total Video Converter is a powerful and easy to use video conversion tool. | 1 |
و شما سخن پنهان گویید یا آشکار، در علم حق یکسان است، که خدا به اسرار دلها هم البته داناست. | Whether you say a thing secretly or openly, He knows the innermost secrets of your hearts. | 1 |
تا الان روی وبسایت روزنامه رفته ولی میخواستم شخصا قبل از پخش نشونت بدم، میدونی... | It's gone up on the journal's site by now, but I wanted to show it to you personally, since, you know... | 1 |
شبکه حقوق کودک مکزیک اعلام کرد که بین سالهای 2000 تا 2019 در مکزیک ، 21000 کودک زیر 18 سال در مکزیک کشته و 7000 نفر مفقود شدند. | According to the Mexican Children's Rights Network, between 2000 and 2019, 21,000 young people under the age of 18 were killed in Mexico and 7,000 disappeared. | 1 |
حتی کاهوپیچ هم آنتیاکسیدان بیشتری از سالمون و تخممرغ داره | Even iceberg lettuce has more antioxidants than salmon or eggs. | 1 |
از آن زمان ما بیش از ۱۵۰ حمله هوایی موفق در عراق انجام دادهایم. | Since then, we have conducted more than 150 successful airstrikes in Iraq. | 1 |
ممنون خيلي متشکرم | Thank you. Thank you so much. Goodbye. | 1 |
اين فقط مخصوص مامانته | This is meant only for your mother. | 1 |
ما اعتقاد داریم که این نشانه ها - دستورالعمل برای نجات ما. | We believe that the Scriptures teach that in order to be saved, | 1 |
رده: موسیقی رایانهای | Experiments in Musical Intelligence | 1 |
مواد قابل استفاده: کویل فولاد گالوانیزه، کویل های فلزی سرد، مقاومت 245Mpa یا 550Mpa | Applicable material: Galvanized Steel Coils, Cold Rolled Coils, yield strength 245Mpa or 550Mpa | 1 |
قدرت چانه زنی خریداران به دلیل گزینه ها محدود است. | The bargaining power of buyers is low because of the limited options. | 1 |
با 2021، نرخ مالیات هلندی بیشتر به 15٪ برای سود تحت 200.000 یورو و 21٪ برای سود بیش از این مبلغ کاهش خواهد یافت. | By 2021 the Dutch tax rates will be further reduced to 16% for profits under 200.000 euro and 21% for profits exceeding this sum. | 1 |
این فرمت سافاری کمی بی اهمیت می کند یک چیز کمی بی اهمیت: هنگامی که شما حرکت ماوس بر روی یک فیلد ورودی رمز عبور (نوعی که نشان می دهد ستاره به جای رمز عبور واقعی)، رمز عبور به طرزی جادویی را نشان داد. هنگامی که شما حرکت ماوس از فیلد رمز عبور، رمز عبور را دوباره پنهان شده است. | Then Web Page Translator is what you need. ShowPass 1.1.4 updated This trivial little Safari extension does one trivial little thing: When you move the mouse over a password input field (the kind that shows asterisks in place of the actual password), the password is magically revealed. | 1 |
گزارشي از فرماندهي | This is echo daddy, report. | 1 |
توی تگسارکنا میشناختیش ؟ | Did you know him in Texarkana? | 1 |
نکته خوبی که در مورد اون روزها وجود داشت این بود که دندون های خوبی داشتیم اصلا شیرینی جاتی نبود | The only good thing about those days is that we all had good teeth. | 1 |
! تاج و تخت پادشاهی شما رو تحت تعقیب قرار داده | The Crown will prosecute you! | 1 |
اگر شما یک شریک تجاری کسب کرده اید، شما یک حساب Slack رایگان برای همکاری خواهید داشت. | If you’ve got a business partner, you’ll want a free Slack account to collaborate. | 1 |
نقش اول زنم | The lead. I did it. | 1 |
مشعلهای گازسوز و سیستم احتراق برای کوره آهک عمودی شرکت کشت و صنعت نیشکر دهخدا | Gas Burners and Combustion System of the Vertical Lime Kiln in Dehkhoda Sugarcane Agro-Industry Co. | 1 |
دوست پیدا کردن توی یه شهر جدید، کار آسونی نیست. | It's not easy making friends in a new city! | 1 |
یالا، پیاده شو ببینم | Come on, do it now. | 1 |
اگر در کانادا کار می کنید، باید هزینه هایی را به EI پرداخت کنید تا بتوانید از آن در زمان نیاز استفاده کنید. | If you work in Canada, you must pay into EI so that you can use it in a time of need. | 1 |
با گذشت زمان، فهرست کوتاهتر خواهد شد. | With time, the list will become shorter. | 1 |
نیروهای هوایی 1 سقوط کرد. | Air Force One is down. | 1 |
۵۰۰ (عدد) یک عدد طبیعی است که بعد از ۴۹۹ و قبل از ۵۰۱ قرار دارد. | - 50 (fifty) is the natural number following 49 and preceding 51. | 1 |
دولت این کشور به خبرنگاران و کارمندان سازمانهای کمکرسانی اجازه نمیدهد وارد این منطقه شوند. | Government, however, denies access to journalists and relief workers to enter the conflict zone. | 1 |
اسم پدر ما بوده؟ | Our dad's name was Dokgo Ji Hoon? | 1 |
- يه کم روياپرداز بود، يه جورايي ... | Bit of a dreamer, kind of... | 1 |
ZONKEWAP اوگاندا موسیقی خوانندگان و گروههای موسیقی در اینجا: Blu 3, Jose Chameleon, Bobi Wine, Mose Radio, Weseal, Chameleone, Irene Namubiru, Jamal, Mose Radio and Weasle, Juliana, Bebe Cool, Bella, Mc Caritas, Navio, Obssessions, Dr Alban | ZONKEWAP Uganda Music singers and bands here: Bebe Cool, Rainbow, Huss Deezy And Saint K, Kampala City, Nickie Nickel, Radio And Micheal Ross, Irene Namubiru, Michael Ross, Jamal, Weasal, Mose Radio, Silvester, Abrams, Ragga Dee | 1 |
آدمایی که خدا نمیخواست پیش هم برگردن پیش هم برمیگردوندم | I put men back together God didn't mean to be put back together. | 1 |
آیا بقیه هم قراره دست به کار بشن؟ | Will others take up arms? | 1 |
اول باید یه آتل خوب برای لیا درست کنیم. | What do we do? - First, we're gonna build a world-class splint for Leah. | 1 |
امروزه خدمات امنیت اجتماعی، دفاتر پستی و مدارس عمومی باید از بین بروند چرا که بر اساس اصلی بنا نهاده شدهاند که خیلی خطرناک است.”اندیشهای که به فکر دیگران است خطرناک است.” | Today, post offices, Social Security, and public schools all have to be dismantled because they are seen as being based on a principle that is regarded as extremely dangerous. | 1 |
این مرد از قلبش آشپزی میکنه. | Man cooks from the heart. | 1 |
دپارتمان آموزش ایالات متحده امشب تحقیقات خودش رو در مورد اینکه رفتار دانشگاه کارولینای شمالی در مقابل پدیده آزار جنسی چطوریه، شروع کرده | Tonight tne U_S_ Department of Education has launched its own investigation into now UNC Chapel Hill has been handling sexual assault cases on campus. | 1 |
شما نوشته اید که خجالت میکشید که سکس داشته باشید تنها بخاطر اینکه احساس گشادی در واژن می کنید. | You say you are embarrassed to have sex because you feel too loose. | 1 |
اینحا بود که فهدیناه ذبحا عظیما آمد! | Then we were given a great massage. | 1 |
طی شش هفته، بیماران “مقدار” نور دریافتی خود را از ۱۵ دقیقه به میزان ۶۰ دقیقه در روز افزایش دادند و تغییر قابل ملاحظه ای در خلق و خوی خود احساس کردند. | Over six weeks, the patients increased their light therapy "doses" in 15-minute increments until they reached a dose of 60 minutes per day -- or had a significant change in their mood. | 1 |
-نه ، مجبوريم اينجا رو ترک کنيم | - No, we wiII have to Ieave. | 1 |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.