fa
stringlengths 3
1.98k
| en
stringlengths 5
2k
| sco
float64 1
1
|
---|---|---|
کشور بوسنی و هرزگوین BOSNIA AND HERZEGOVINA
|
Bosnia and HerzegovinaFederation of Bosnia and HerzegovinaBihać
| 1 |
کنار برادرت بزرگ شدیُ قد کشیدی و وقتی 12 ساله شدی ، فرستادت اونور آب
|
You grew up a lonely kid with just your brother, and when you turned 12, you were sent to a country and couldn't speak the language.
| 1 |
گندم برای هزاران سال یک غذای اساسی از نژاد بشر بوده است.
|
Wheat has been a basic food of the human race for thousands of years.
| 1 |
لترمن روز پنج شنبه در بیانیهای گفت: «من بسیار هیجانزده و خوش شانس هستم که می توانم روی این پروژه برای نت فلیکس کار کنم.
|
Mr. Letterman said in a statement, “I feel excited and lucky to be working on this project for Netflix.
| 1 |
...ما اين همه مدت با هم بوديم اونوقت تو اينطوري خدافظي ميکني؟
|
All this time together... this is how you say goodbye?
| 1 |
مگه اینطور نیست آدام چرا ولی اون موقع ما جوانتر بودیم
|
- Ain't that so, Adam? - Yes, but we were younger then.
| 1 |
ممکنه دردسر بشه
|
It could be hard
| 1 |
من اصلا نمیتونم نقش بازی کنم
|
Acting is really not my forte.
| 1 |
من پول ندارم بهت بدم
|
I have no cash to pay you.
| 1 |
منطقه می تواند بزرگتر، کوچکتر یا بطور متفاوت با توجه به شرایط در آن لحظه مورد بحث شکل گرفته باشد.
|
The zone may be larger, smaller, or differently shaped depending on circumstances at the moment in question.
| 1 |
ميخواستم بهت پُزش رو بدم
|
I wanted to brag about it to you.
| 1 |
. میتونیم هرجا خواستی بریم
|
We can go wherever you want to.
| 1 |
میراث خانوادهات برات مهم نیست؟
|
You don't care about your family's legacy?
| 1 |
نظریه به توصیف چگونه نور و ماده تعامل، از جمله اثر شبح ‘مجازی ذرات.’
|
The theory describes how light and matter interact, including the effect of ghostly'virtual particles.'
| 1 |
نمیتونی تصمیم بگیری کاری کنی ترس داری از خواهرات
|
The only thing that's going to keep you on the straight and narrow is fear of your sisters.
| 1 |
نه... خودش گفت که شبي که اون مرد در مورد پرستاري بچه با هم حرف ميزدن
|
No, he... he said he talked about babysitting to her the night she died.
| 1 |
نیکوتین اما بدون سیگار
|
Nifty but no cigar.
| 1 |
...هر چی جلوتر میره، آرایش کمکم
|
As it progresses, the make-up starts to get... More woi'i'i.
| 1 |
هنگامی که تولید.
|
and when to produce it.
| 1 |
هیچ کس توانایی جادویی ایجاد زمان بیشتر را ندارد، اما اگر زندگی مان سمت و سویی داشته باشد، میتوانیم بیشترین استفاده را از دقایق زندگی داشته باشیم.
|
No one has a magical ability to make time, but if our lives have directions, we can make the most of the moments we have.
| 1 |
هیچکسی دوست ندارد یک مدیر میکرو داشته باشد.
|
No one likes a micro manager.
| 1 |
و برای تو دستام رو بالا میبرم و دعا میکنم نذار امروز گناه کنم
|
And to you I lift my hands and pray, keep me from sin throughout this day.
| 1 |
و تو هميشه ميتوني اونها را پيدا کني .
|
and you can always find them.
| 1 |
و شوید گروههایی سهگانه
|
On that day, you (mankind) will be divided into three groups:
| 1 |
وقتی رفتیم خونه مسخرهاش کردیم.
|
When she came back home, we all made fun of her.
| 1 |
وقتی مدال ات اومد میخوام اونو نصب کنم درست
|
And when it comes I'm gonna pin it right in your...
| 1 |
[ویرایش] تأثیر پذیری از ادبیات مودیلیانی از دوران نوجوانی تحت آموزش های پدربزگ مادری اش، اسحاق گارسین، با ادبیات فاخر فلسفی آشنا بود. آمادئو درادامه مسیر هنریش نیز به مطالعه آثار نویسندگانی نظیر نیچه، شارل بودلر (Charles Baudelaire)، کاردوچی| (Giosuè Carducci)، لوترامو (Comte deLautréamont) و دیگران پرداخت. او از مجموعه مطالعاتش به این عقیده رسید که راه رسیدن به حقیقت خلاقیت پیروی از بی قاعدگی و بی نظمی می گذرد.
|
[edit] Early literary influences Having been exposed to erudite philosophical literature as a young boy under the tutelage of Isaco Garsin, his maternal grandfather, he continued to read and be influenced through his art studies by the writings of Nietzsche, Baudelaire, Carducci, Comte de Lautréamont, and others, and developed the belief that the only route to true creativity was through defiance and disorder.
| 1 |
یکی دیگر از مشخصههای مهم شناخت خود، داشتن درک کاملی از شخصیت، خصوصیات و سبک کاری مورد علاقهتان است.
|
Another important component of self-awareness is to have a good understanding of your personality traits and your preferred style of working.
| 1 |
آقای رییس جمهور، به عنوان حرکتی بزرگوارانه قبل از خروج از کاخ سفید، لطفا با بخشش چلسی منینگ موافقت کنید.
|
“Mr. President, if you grant only one act of clemency as you exit the White House, please: free Chelsea Manning.
| 1 |
آنها به این فکر می کنند که صنعت آنها چگونه ممکن است تکامل یابد و رقبای آنها چگونه رفتار کنند. آنها به چگونگی نوآوری موفقیت آمیز نگاه می کنند و کسب و کار و استراتژی های خود را برای موفقیت در بازارهای آینده شکل می دهند. و در نهایت دیدگاه های خود را با تحقیقات بازار مناسب و با ارزیابی ریسک های کلیدی با استفاده از تکنیک هایی مانند تحلیل سناریو آزمایش می کنند. بنابراین، رهبری دارای خصوصیتی پیشگیرانه است و بایستی مهارتهایی همچون حل مسئله، نگاه کردن به آینده، و عدم رضایت از چیزها آنطور که هستند را داشته باشد.
|
They look at how they can innovate successfully, and shape their businesses and their strategies to succeed in future marketplaces. And they test their visions with appropriate market research, and by assessing key risks using techniques such as Scenario Analysis. Therefore, leadership is proactive – problem solving, looking ahead, and not being satisfied with things as they are.
| 1 |
- آیرا، اون یه هیولاست
|
- Ira, she is a monster.
| 1 |
ارباب بروس، يه شب مرخصي گرفتن اشکالي نداره
|
Master Bruce, it is acceptable to take one night off.
| 1 |
اره خب، منم حقیقتش فکر میکنم با پسر اون یارو یه شانسی دارم.
|
Yeah, well, I actually think I have a shot with his son.
| 1 |
از تمام وجودش من خبر دارم
|
I know him quite well.
| 1 |
از سال ۶۸ـ۶۷ نیز به دو گرایش مجزا تقسیم گردید.
|
Heb 2:8 Thou hast put all things in subjection under his feet [at the cross].
| 1 |
اصول پذيرفته شده در حسابداري
|
Generally Accepted Accounting Principles
| 1 |
اعلانات روزنامه ها را بخوانید.
|
Read the newspaper advertisements.
| 1 |
او جزو کسانی بود که نزد رضاشاه حاضر شدند و قانون مصوب را به او تقدیم کردند.
|
Any one accomplishment would have set him up for life and made his legacy.
| 1 |
او می گوید چنین قصدی ندارد.
|
He said he has no such intention.
| 1 |
... اون سال .. همه تو سازمان ما
|
We were at risk of coming to an end after being cornered by the enemy in 1375.
| 1 |
اين ايده تو بود
|
This was your idea.
| 1 |
اين پسره زيادي فيلم ديده
|
This person has watched too many films
| 1 |
اين دفعه من پول نقد ميخوام
|
This time I want cash.
| 1 |
این رویداد تنها چند هفته پس از دو تیراندازی در تگزاس است که ۴۴ کشته داشت.روی داده است.
|
The incident comes just weeks after two separate shootings in Texas, which left 44 people dead.
| 1 |
این میزان اصلا برای انجام تراکنشهای روزمره (حتی رند شده به معادل یک دهم دلار) و همچنین داراییهای بزرگ کافی به نظر نمیرسد.
|
This isn't nearly enough to capture both day-to-day transactions (even rounded to the equivalent of tenths of a dollar) and also large holdings.
| 1 |
این یکی سنگینه، باید دوتایی ببرینش.
|
This one is heavy, you're going to need two hands.
| 1 |
با در نظر گرفتن مثال 10،000 دلار بالا، اگر تعداد دوره های ترکیب به سه ماهه، ماهانه یا روزانه افزایش یابد، محاسبات ارزش پایانی در آینده عبارتند از:
|
10,000 example above, if the number of compounding periods is increased to quarterly, monthly or daily, the ending future value calculations are:
| 1 |
بالاخره ممکنه مجبور بشیم که برگردیم اون انجامش میده
|
We might have to turn around after all.
| 1 |
باید یه انجمنی رو مستقر کنیم در غیر اینصورت نمی تونیم جلوی تصمیم اوراها در انتخاب ولیعهد بایستیم
|
We need to establish a foundation now or we won't be able to stop Eoraha from designating her prince as crown prince.
| 1 |
ببخشيد زود باش بايد بريم اون بالا
|
Excuse me. Come on. We gotta get up there.
| 1 |
بر خلاف نظرسنجی که در آن افراد می توانند پاسخ های خود را به صورت آگاهانه تغییر دهند، این تکنیک به آنها نیاز دارد تا تصمیم گیری های دو طرفه را انجام دهند، و از این طریق گرااهایی کمتر آگاهانه را از طریق مسیر دستی حرکت خود کشف می کنند.
|
Unlike surveys, in which subjects can consciously alter their responses, this technique requires them to make split-second decisions, thereby uncovering less conscious tendencies through their hand-motion trajectory.
| 1 |
بسیاری از تغییرات به دلیل اعلام زود هنگام پیروزی، شکست خورده اند.
|
Many change initiatives fail due to early declaration of victory.
| 1 |
بسیاری از شرکتهای خارجی در سه ماه گذشته تحویل به روسیه را متوقف کردهاند، زیرا خصومتها در اوکراین لجستیک را به خطر میاندازد و تحریمها، از جمله تحریمهایی که ژاپن علیه روسیه وضع کرده است، تجارت با مسکو را مختل کرده است. رقیب آمریکایی کوماتسو، کترپیلار، قبلاً از تعلیق فعالیتهای خود در روسیه خبر داده بود، اما گزارشهای اخیر نشان میدهد که همچنان از این کشور به عنوان مسیر زنجیره تامین استفاده میکند. منبع: راشاتودی
|
Many foreign companies have halted deliveries to Russia over the past three months, with the hostilities in Ukraine jeopardizing logistics, and sanctions, including those placed on Russia by Japan, disrupting trade with Moscow. Komatsu's US rival, Caterpillar, previously announced a suspension of operations in Russia, but recent media reports indicate that it continues to use the country as a supply-chain route.
| 1 |
بعد میگویم این همه او!
|
And believe me, it is ALL Him!
| 1 |
بلی، روزی فرا می رسد که نگهبانان بر کوهستان افرایم صدا می کنند: «بیائید که با هم به سهیون پیش خداوند، خدای خود برویم.»»
|
“For there will be a day when watchmen On the hills of Ephraim call out, ‘Arise, and let us go up [to] Zion, To the LORD our God.’”
| 1 |
به دنبال فقدان پیشرفت در بن بستی که در زمینه درمان شیخ ابراهیم زکزاکی در دهلی نو ایجاد شد، این موضوع که شیخ در حال بازگشت به ابوجا (پایتخت) نیجریه است، تایید می گردد.
|
Following lack of breakthrough in the impasse that ensued in the treatment in New Delhi of Sheikh Ibraheem Zakzaky, it is now confirmed that the Sheikh is on his way back to Abuja, Nigeria.
| 1 |
به علاوه، قرآن مکرر به ما میگوید که خدا جهان را با کلام میآفریند.
|
The Quran informs us, that when Allah creates, he merely said to the
| 1 |
به کي بايد اعتماد کرد ؟
|
-Who then do I trust?
| 1 |
بیشتر از کمیسیونت از شغلت خوشم میاد معامله قبوله
|
More than the commission, I like your job. Deal okay.
| 1 |
پس ما مضطر به اسمای حسنای الهی هستیم.
|
We are called by God to be good stewards of the earth.
| 1 |
تا زمانی که شما می گویند در غیر این صورت.
|
until they say otherwise.
| 1 |
تا کنون بیش از ۲۰ هزار کسب و کار کوچک از آمازون وام دریافت کردهاند و بیش از ۵۰٪ از آنها وام خود را تسویه کرده و به دنبال وام دوم هستند.
|
Over 20,000 small businesses have received a loan from Amazon and more than 50% of the businesses Amazon loans to end up taking a second loan.
| 1 |
تو کدوم شهر قانون اساسي نوشته شد؟
|
In what city was The Constitution written?
| 1 |
تو میبازی و دیگه غذایی هم برای خوردن نخواهی داشت!”
|
You will not be able to go out and there will be no food to eat.”
| 1 |
"چرا تو انقدر زيبايي؟"
|
Why are you this beautiful?
| 1 |
چرا دارم به عکس مردي نگاه ميکنم که با شليک کشته شد؟
|
Why am I looking at a picture of a man who was shot to death?
| 1 |
.. چي من الان چي ديدم؟
|
What... did I just see?
| 1 |
خب چرا داریم نقش سال دومیها رو بازی میکنیم؟
|
But why the heck are we playing seniors in the show?
| 1 |
• دانش دست در برنامه های کاربردی نرم افزار مختلف از جمله اکسل و روزانه گزارش فروش (DSR).
|
• Hands-on knowledge of several software applications including Excel and Daily Sales Report (DSR).
| 1 |
در حال حاضر فرصت شغلی فعالی در این شرکت وجود ندارد.
|
Currently there is no active jobs from this company
| 1 |
در صورتی که هرکدام از این مراحل به درستی انجام نشود
|
And if every step is done correctly,
| 1 |
در کل ایام خاصی بود.
|
The whole day was very special.
| 1 |
درمان غیر جراحی در اکثر موارد موفقیت آمیز است.
|
Nonsurgical treatment is successful in a majority of cases.
| 1 |
در موسسه بازاریابی دیجیتال ما مرتباً با چند وبلاگ با کیفیت به روز می شویم – کسی که می شناسیم با ارزش ، قابل اعتماد ، قانع کننده و اصلی است.
|
At the Digital Marketing Institute we regularly keep up to date with a few quality blogs – the one’s we know are valuable, reliable, compelling and original.
| 1 |
در یک برنامهی آموزشی برای بچههای هشتساله در دالاسِ تگزاس، به ازای هر کتابی که بخوانند دو دلار پرداخت میشود.
|
In Dallas, students were paid two dollars for each book they read.
| 1 |
دیگه صبرم تموم شده زنداداش
|
I've lost my patience now, sister-in-law.
| 1 |
سایتهای پویا که حاوی بخشهایی مانند سبد خرید یا رسانههای اجتماعی هستند مانند eBay و توییتر میتوانند به طور ویژهای مشکل ساز باشند.
|
Dynamic sites that include aspects such as a shopping cart or social media feeds, like eBay and Twitter, can be especially problematic.
| 1 |
سرانجام، پس از انتخاب یک جمعیت نمونه، یک محقق تلاش می کند با تمام اعضای آن مصاحبه کند.
|
Finally, after selecting a sample population, a researcher attempts to interview all its members.
| 1 |
سندروم سوتوس یک اختلال ژنتیک نادر است که باعث رشدِ بیش از حد کودکِ مبتلا در ۵ سال اول زندگی، عقب ماندگی ذهنی و مشکلات حرکتی و شناختی می شود.
|
Related Questions Sotos syndrome is a rare genetic disorder characterized by excessive physical growth during the first few years of life.read more
| 1 |
شنیدم که "سائو سائو" قسم خورده که دو آرزو در این زندگی داره
|
Cao Cao once swore he has two grand wishes in life.
| 1 |
صد درصد نمیتونم بگم ولی یه تاریخچهی آشکار شکنجه وجود داره پس... شانس خوبی دارن
|
Can't say 100%, but there's a clear history of persecution, so... a good chance.
| 1 |
فیلمی که فیلم نباشد چه خواهد بود.
|
And yes what would be life without film.
| 1 |
کابل با آینده ای کاملا ناامیدکننده مواجه است و احتمالا یک مکان بسیار خطرناک در آینده نیز خواهد بود.
|
Kabul is facing a very uncertain future and will probably be a very dangerous place for the foreseeable future.
| 1 |
مثل يک خرس روي يخ شدي پسر .
|
you look like bambi on ice, boy.
| 1 |
مشکلی هست سرهنگ؟
|
- Is there a problem, Colonel?
| 1 |
منمفکرمی کنمصندوقیهسنگه!
|
I will think of the cash register as a stone!
| 1 |
من میتونم صدای نعره های جابر و فریادهای مادرمو توی این سلول بشنوم.
|
I can hear my mother's gasp in horror from here.
| 1 |
من همه رو دوست دارم و همه هم منو دوست دارن
|
I love everybody. Everybody loves me.
| 1 |
من و تايلر رفتيم،فقط همين
|
Me and Tyler took it. That was it.
| 1 |
مي توني شتر مرغ پرورش بدي
|
You could raise some emus.
| 1 |
-ميشه حرفامونو بذاريم براي يه وقت ديگه؟
|
- Can we talk about this some... - Because if you aren't, then
| 1 |
میدونم الان اومدم خونه اینجاست
|
I know, I just walked in, and she's, uh...
| 1 |
نظریه بازی و خط مشی - Game Theory and Policy
|
Game theory and politics
| 1 |
نکنه به صورت غیر قانونی از آب های آزاد اومده
|
She's on an ocean liner in international waters.
| 1 |
نمیدونم والا با یه پسری از ایسلند دوست بودم
|
I don't know. I dated this guy from Iceland.
| 1 |
همچنین بخش جدیدی به نام دستاوردها ( Accomplishments ) وجود دارد که شما می توانید پروژه ها ، دوره ها ، publications ، مدارک ، افتخارات ، جایزه ها و اختراعات خود را اضافه کنید.
|
There’s also a new section called Accomplishments, where you can add projects, courses, publications, certifications, honors and awards, and patents.
| 1 |
همه میتونن بیان و غذا بخورن
|
Everyone can join in.
| 1 |
هنوز دیاستفانو به میادین بازنگشته بود و نزدیک به دو هفته مجبور شد کنایهها را تحمل کند.
|
Sgt. La David Johnson was missing, and it took nearly two days to recover his body.
| 1 |
و خدیجه در آن بود، راه نیافته بود و من سومین آن ها بودم.
|
—Yet the line wasn’t moving, and I was still third.
| 1 |
و خودم سفر در زمان میکنم که برم اینُ بهش بگم.
|
And I will travel through time myself to tell him.
| 1 |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.