fa
stringlengths 3
1.98k
| en
stringlengths 5
2k
| sco
float64 1
1
|
---|---|---|
با توجه به جهانی کازینو توسط طوفان از طریق چشم انداز.
|
Taking the Casino World by Storm through the Vision.
| 1 |
بایستی ؛ انسانی اندیشید.
|
So think human to human.
| 1 |
ببین تو همه عمرم از من نگه داری کردی
|
Look, you've been taking care of me my entire life.
| 1 |
برای بسیاری، نگرانی بزرگتر از خود تکنولوژی آن است که کنترل آن را چه کسی در دست می گيرد.
|
For many, the bigger worry than the technology itself is who controls it.
| 1 |
برای تستهای xUnit.net باید قالب پروژه نصب شده (xUnit Test Project (.NET Core را انتخاب کنیم.
|
Unit test projects should target .NET Core.
| 1 |
به احتمال زیاد این اتفاق نمیافته، اما از این اطراف پرسوجو میکنم.
|
Most likely, that's not gonna happen, but I'll ask around.
| 1 |
به کارخونه ي سيگار زنگ زدم
|
I CALLED THE CIGAR FACTORY.
| 1 |
پیرامون درس آن روز می پرداختند، ودر این وقت هیچ کس را نمی پذیرفتند.در
|
Our lessons went on that day as though nothing at all had hap- pened.
| 1 |
تمرکز اصلی این پروژه بر دست و بازوی رباتیک پیشرفته است که در آزمایشگاه BioRobotics کالج مهندسی و علوم کامپیوتر FAU توسعه یافته است. ....
|
At the core of this project is a cutting-edge robotic hand and arm developed in the BioRobotics Laboratory in FAU’s College of Engineering and Computer Science.
| 1 |
، تو هيچ کارِ اشتباهي نکردي براي چي بايد بميري ؟
|
You didn't do anything wrong. Why would you die?
| 1 |
جهانی فالون دافا
|
the Annual World Falun Dafa Day
| 1 |
چرا pH مهم است؟
|
Why pH is so important?
| 1 |
‹چشمان یَهُوَه مینگرد، پلکهای وی بنیآدم را میآزماید.› — مز ۱۱:۴.
|
"His eyelids try the children of men." 11:4
| 1 |
چه آنرا بفهمیم و چه نفهمیم، این تفکرات روزمره درمورد اینکه چرا و چطور مردم رفتارهای خود را انجام می دهند، مشابه با همان کاری است که روانشناسان شخصیت انجام می دهند.
|
Whether we realize it or not, these daily musings on how and why people behave as they do are similar to what personality psychologists do.
| 1 |
چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که پس از آنان بودند؛ و خدا ستمی بر بندگان نمی خواهد [این بندگانند که بر خود ستم روا می دارند.]
|
like the fate of the people of Noah,'Ad, Thamud, and those who came after them -- God never wills injustice on His creatures.
| 1 |
چیزی نیس که نتونم انجام ندم وقتی سرنوشتت اینه
|
There's nothing I can do when your destiny is like this...
| 1 |
خداوند دختری به ما عطا کرد.»
|
God gave me a daughter.”
| 1 |
خوب لطفا به من بگو چطوري من دوباره از اول همه چيز رو درست كنم؟
|
So please tell me, how can I afford to start over?
| 1 |
داري سعي ميکني منو اغفال کني
|
You're trying to seduce me.
| 1 |
دس از این علاج کردن انجو بردار
|
You'll have to stop treating Anju.
| 1 |
دلت برای کاراگاهی خیلی تنگ میشه؟
|
You'd miss detective work too much?
| 1 |
دنبال چيزي بگردين که توش "ساندرا بولاک" يا بچهي سلطنتي... يا اونايي که توش آدما نصفشون رو از دست ميدن، باشيد.
|
Look for anything with Sandra bullock or the royal baby or the ones where people lose half of themselves.
| 1 |
راجع به اون شوخي هم نکن جدي مي گم
|
Don't even joke about it. I'm serious.
| 1 |
سرعتِ باد ، ديگه داره از 40 متر بر ثانيه ميگذره
|
The wind velocity outside is now over 40m per second!
| 1 |
عزيزم،ما نميذاريم واست اتفاقي بيفته
|
Honey, we're not gonna let anything happen to you, okay?
| 1 |
فعالان تبلیغاتی باید به فکر حضور در جشنواره های بین المللی تبلیغات باشند.
|
Advertising activists should think of presence in international advertising festivals.
| 1 |
-فقط داخل سهتاشون آدم هست .
|
- Only three are still manned.
| 1 |
فقط منتظر مرگ بودم تا اينکه... همه چي تموم شد
|
I was just waiting till I... stopped.
| 1 |
...فکر میکنم دو رو از تو وجود داره
|
I think there's two of you...
| 1 |
فکر نميکنم براي اين سفر پولي داده باشه - کار نشريه کثيفيه که براشون کار ميکنه -
|
I wonder who paid for that trip. - That lousy paper he works for.
| 1 |
فیسبوک در برابر یوتیوب : چه کسی برنده است؟
|
Weibo Versus Facebook – Who Is the Winner?
| 1 |
کل اون "کمیته" لعنتی.
|
It's the whole damn Commission.
| 1 |
ما قصد نداریم این تعداد تبلیغات اضافی را نشان دهیم.
|
We don’t intend to deliver the greatest number of ads.
| 1 |
مانند سایر اختلالات روانی اختلال دوقطبی هنوز به صورت فیزیولوﮊیکی توسط آزمایش خون یا اسکن کامپیوتری مغزی قابل شناسائی نمی باشد.
|
Like other mental illnesses, bipolar cannot yet be identified physiologically, for example, through a blood test or a brain scan.
| 1 |
محفظه نگهداری برای قطعات yes
|
Withholding tax on dividends Yes
| 1 |
مگه اینکه بخوای بفروشیش در اون صورت فقط رقمشو بگو
|
Unless you'd consider selling it. In which case, name your price.
| 1 |
ممنون که بهم نشونش دادي
|
Thank you for showing me that.
| 1 |
. من اوه کوانگ دو ي سوچون ام
|
Then you will only catch the small fries.
| 1 |
من طرفدار اتحاد انسانم:
|
I'm for the union of man:
| 1 |
من يه دکترم ، نه آدمي که معجزه ميکنه
|
I'm a doctor, not a miracle worker.
| 1 |
نامزد دریافت جایزه ی Ian Fleming Steel Dagger Award
|
Winner of The Ian Fleming Steel Dagger Award
| 1 |
هر دوی آنها این کتاب را دوست داشتند.”
|
Both will love this book.”
| 1 |
هر سطر از داستانی که در محکمه خوانده بودند با او تنها از محکومیت حکایت میکرد
|
In every line of the narrative he had heard, he had heard his condemnation.
| 1 |
هکسی سکس را برای نوجوانان تشریح میکند؟ تقریباً هیچکس.
|
Are There Any Downsides To Zetaclear?Not many.
| 1 |
هنوز خبری ازش نیست
|
No sign of her yet.
| 1 |
هی، عوضی، من لعنتی خودم رو خوب موقع کشیدم کنار.
|
Hey, thumb-dick, I was a damn good shrink.
| 1 |
واسه چی باید با مین دو هیوک دست به یکی کنی؟
|
What do we have to gain from siding with Min Do Hyeok?
| 1 |
.وقتی بچه بودم من رو خریده
|
He bought me when I was a little girl.
| 1 |
و محل شرط بنديتو مشخص کن، لطفا
|
And place your bets, please.
| 1 |
و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههایش نزد ماست، و جز به اندازه معین از آن پدید نمیآوریم
|
With Us is the source of everything and We do not send it down except in a known quantity.
| 1 |
وی طی سخنرانیاش در باغ TD بوستون از اقدامات دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا درباره تغییرات آب و هوایی و سلامت عمومی قدردانی کرد اما از فارغ التحصیلان خواست تا از این هم گام فراتر نهند.
|
During his speech at Boston's TD Garden, he praised the work of President Barack Obama's administration on climate change and public health, but he called on graduates to go further.
| 1 |
يه نفر رو پيدا کن ، بعد برگرد دنبالم.
|
Find someone, then come back for me.
| 1 |
46 و آنان خواهند دانست که من یهوه خدای ایشان هستم که ایشان را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا در میانشان ساکن شوم.
|
46 And they shall know that I [am] the LORD their God, that brought them forth out of the land of Egypt, THAT I MAY DWELL AMONG THEM: I [AM] THE LORD THEIR GOD.”
| 1 |
LLC شما را به عنوان شرکت C اداره می کند
|
Operating your LLC as a C Corporation
| 1 |
احساسات گرمتر نسبت به گذشته وجود دارد ، بیشتر شبیه به روزهای قدیی تر .
|
Warmer feelings than in recent past, more like the Old Days."
| 1 |
اداره فرودگاه ترکیه
|
the Turkish Airport Authority
| 1 |
از حدس و گمانت کم ميکني، به واقعيت ها و نقل قول ها ميچسبي...
|
You tone down the speculation, stick to the facts and quotes...
| 1 |
از در به عنوان دروازه استفاده می کردیم
|
We would, like, say, "That one's my goal, that gate,"
| 1 |
است 3D مواد چاپ روح؟ نگاهی به شما می دانید داغ ترین مواد برای چاپ 3D
|
Is 3D printed material the soul? Take you to know the hottest 3D printing materials
| 1 |
اسراییل کشور آزادی است، کسی در آن تردید ندارد. دموکراسی زیبا و بزرگ و شگفت انگیزی دارد و بیش از همه نیازمند صلح است. حالت جنگ و آماده باش دائمی که مردمش از شصت سال تاکنون در آن به سر می برند، دیگر قابل تحمل نیست. این کشور هم باید به نوبۀ خود با افراط گرایان و تمام گروه های فشار که در پناه بهشت های دوردست خود این کشور را به سازش ناپذیری بی ثمر تشویق می کنند و می خواهند آن را در معادلات لاینحلی زندانی سازند، قطع رابطه کند. به نظر من ما همه باید از این فکر دست برداریم که آشتی قابل معامله است، آنچه قابل معامله است، جزئیات و شرایط و شکل و مراحل آن است. آشتی بنفسه اصلی است که باید علناً و با تشریفات لازم اعلام شود. باید بگوییم: «آشتی، شالوم، سلام» و بعد دست به هم دهیم. رفتن عباس به سازمان ملل اعلام آشتی بود مانند رفتن سادات به تل آویو. آیا این فقط خواب و خیال است، اگر آرزو کنیم که نتانیاهو هم چنین قدمی بردارد و به سازمان ملل برود یا به رام الله و در آنجا اعلام آشتی کند؟
|
Israel is a free country, of that there can be no doubt, a beautiful, vast, amazing democracy, which, more than any other country, needs peace; the ceaseless war, the constant state of alert it has lived with for sixty years is unsustainable. It too must break with extremists and with all the lobbies who, from the safety of their remote paradises, advocate intransigence – fruitless, of course – and ensnare the country in equations that are impossible to solve. In my opinion, we have to get away from the idea that peace is something to be negotiated; though the terms, the forms, the stages can be negotiated, peace is a principle, something to be publicly announced in a solemn manner. You must say: Peace, Shalom, Salam, and shake hands. This is what Abbas did in going to the United Nations; it is what Sadat did in going to Tel Aviv. Is it a dream to hope that Netanyahu might do the same, that he might come to the UN, or go to Ramallah and announce the principle of peace?
| 1 |
اطلاعیه ای دریافت کنید که تایید موفقیت آمیز باشد
|
get the notification that verification successful
| 1 |
افراد سالم 20 تا 69 ساله برای پژوهش برگزیده شده و میزان ویتامین D و PTH خون آنها اندازه گیری شد.
|
Healthy people aged 20-69 were entered into the study and serum vitamin D and PTH levels were measured.
| 1 |
اکنون باید هر روز ببینیم که چگونه باید با او ادامه دهیم.
|
We must check with Him each day to know how to proceed.
| 1 |
اگه ازش بیماری ای بگیری چی؟
|
What if you catch something?
| 1 |
الهی چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم
|
What do I do God, when you ask me to wait on you, and to keep waiting, and keep waiting?
| 1 |
اما فرشتههای واقعی اون مَردان و زنانی هستن که قدرت ماورایی ندارن
|
But the real angels are the men and women without powers.
| 1 |
انگار که خودم چیزی چاپ کردهام.
|
It feels like I JUST posted something.
| 1 |
اومدم شارژر ایفونم رو بگیرم . . از "جیم".
|
So I just came by to pick up my, ah, iPhone charger from... from Jim.
| 1 |
اوه خوبه اينجا زود ياد ميگيره
|
Oh well, she will learn it soon enough, here in Poll.
| 1 |
اين يه هديه از طرف پرسنل بوده
|
That was a present from the crew.
| 1 |
این کاریه که تو همیشه انجام میدی؟
|
Um, is this something that you always do?
| 1 |
باشه فهمیدم ، می تونی بری
|
Ok, I get it. You can go.
| 1 |
بايد تمام تمرکزت روي قبول شدن . تو آزمونِ حقوقِ دانشکده ي آمريکا باشه
|
You need to focus on the LSATs.
| 1 |
باید تحقیق کردن رو بپذیری و همینطور بیان نظرات
|
You are supposed to believe in research and informed opinions.
| 1 |
باید مشکلی وجود داشته باشه
|
There must be a problem.
| 1 |
بذار ما راه درستُ پیدا کنیم
|
Let us find our way.
| 1 |
به خاطر اتفاقی که امروز افتاد
|
Because of what happened today.
| 1 |
به زنات ؛ به دلال هات ؛ . به همه ؛ غير از من .
|
your broads, your dealers, anybody, but not me.
| 1 |
پایان نامه کارشناسی ارشد (ترم 4) خواهد شد و تحت مسئولیت عمده ای از یکی از دو شریک انجام شده، و با همکاری تحت نظارت شریک دیگر.
|
The master thesis (semester 4) will be carried out under the major responsibility of one of two partners, and will be co-supervised by the other partner.
| 1 |
پس من تصمیم گیرفتم یه نگاه دیگه بیاندازم.
|
So I decided to take another look.
| 1 |
پلیس مسکو در این هفته بر اعضای اوپوزیسیون سخت گرفته است، و اقداماتش را با بازداشت صدها نفر در شب تحلیف پوتین، که برای سومین بار به ریاست جمهوری برگزیده شده است، آغاز کرد.
|
Moscow police have been tough on opposition members this week, starting with the detention of several hundred on the eve of Mr. Putin's inauguration to a historic third term as president on Monday.
| 1 |
تاجر به یه شهر متفاوت میره و هیچیش نمیشه
|
The merchant goes to a different city and is perfectly fine.
| 1 |
تصمیم گرفتم رستوران رو ببندم یا بفروشمش به یکی دیگه
|
I've decided to close Leaves, or sell it to someone else.
| 1 |
تکذیب پیوستن لاریجانی به ائتلاف سهنفره
|
Thereby He satisfied the three-fold denial;
| 1 |
تمام حقايق بزرگ در ابتدا توهين به مقدسات تلقی می شوند و سپس به مسخره گرفته می شوند و در نهايت به عنوان امری بديهی پذيرفته می شوند.
|
All new ideas initially face violent opposition and then ridicule before eventually being accepted.
| 1 |
تو این را به من وعده دادی.
|
You have promised me this.
| 1 |
تو و ووچون با هم توی یه اتاق خوابیدین!
|
You and Woo Cheon slept in a room together!
| 1 |
چرا این مبلغ را میخواهید؟
|
Why do you want this amount of money?
| 1 |
چون بعضیها فکر میکنن بیکلاسه اما وقتی یه زوج با هم ست میکنن من خوشم میاد.
|
Some people think it's tacky but I really enjoy it when couples dress alike.
| 1 |
دخلش رو میاره
|
I ask again, he'll kill him.
| 1 |
در این بازی که با برتری تیم سفید همراه بود.
|
Mr. Most competed with the White Team.
| 1 |
در اینجا یک لیست چک سریع از آنچه باید از آنها درخواست کنید وجود دارد:
|
Here’s a quick checklist of what you need:
| 1 |
درب ورودی به فضای سالن و آشپزخانه باز می شود، که در آن به اندازه ی کافی کمد و کابینت برای قرار دادن مواد غذایی، لباس، کتاب و …، وجود دارد.
|
The front door opens up into the lounge and kitchen area, where there are plenty cabinets for storing food, clothing, books etc…
| 1 |
دومین رویداد ایده بازار-فن بازار آبفا - 2017/09/30
|
The fourth IdeasBazaar event - 2016/08/9
| 1 |
روش: دادههای این پژوهش، تعداد 840 خبر از وبگاه خبری یاهو است که از تاریخ 1/3/2011 تا 10/5/2011 منتشر شده و منبع آنها آسوشیتدپرس است. این اخبار با فن خوشهبندی موضوعی دستهبندی، و به صورت نظری تحلیل شدند.
|
Method: Data for this research was collected from the Yahoo News Website. The source of news was Associated Press. 840 news dated between 2011/3/1 and 2011/5/10 was analyzed through subject clustering technique.
| 1 |
سرد نيست،خنکه.يه جورايي باطراوت
|
Not cold. Cool, kind of brisk.
| 1 |
سلامت و موفق و پایدار باشید
|
And be healthy and happy.”
| 1 |
شاید باید با دوستی حرف بزنی که میتونی بهش اعتماد کنی
|
Perhaps you should speak to a friend you can trust.
| 1 |
شاید باید به اون یکی متصل بشه
|
Maybe it just has to touch it.
| 1 |
شب فرا رسید و آن روز دهشتناک سپری شد.
|
The night passed into day and it was the big day.
| 1 |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.